گفتهاند: بنده خدایی، جوالدوزی در دست گرفته بود و گاهی آن را به بدن خود فرو میکرد، خوب دردش می آمد و جیغش بلند میشد، ولی همین که درد آرام میشد، بار دیگر از سر نو جوالدوز را به خود می زد و باز جیغ میکشید.
کسی به او رسید و گفت: آخر این چه کاری است؟ چرا به خودت جوالدوز می زنی، تو که میبینی چه دردی دارد، چرا باز هم این کار را تکرار می کنی؟ گفت: آخر تو نمیدانی، وقتی دیگر جوالدوز نمیزنم و درد آرام میشود، چقدر لذت میبرم.
البته این بگویم که این داستان هیچ ربطی به بالا رفتن های افسار گسیخته قیمت ارز در زمان هایی، و بعد پایین آوردن اندکی از آن به ضرب تزریق و تبلیغ در یک زمان دیگر ندارد.
هیچ گاه در شرایطی که نرخ تورم در کشور ما بیش از ۱۰ برابر در کشورهای حوزه دلار است، نباید از بالا رفتن قیمت ارز تعجب کرد، ولی در موقع ریزش میشود سوال کرد که چه اتفاق مثبتی افتاده که قیمتها رو به پایین حرکت کرده است؟ و وقتی هیچ دلیلی علمی و اقتصادی برای ریزش قیمتها مشاهده نشود، و باز هم قیمتها ریزشی میشود، معلوم میشود که مساله دستوری و مصنوعی است و تجربه نشان داده که قیمتهای مصنوعی و دستوری پایدار نخواهد بود.
دلیل بالا رفتن قیمت ارز و سایر قیمتها، در واقع پایین آمدن ارزش تومان یعنی پول ملی است. وقتی از ارزش ریال کاسته میشود، طبعا قیمت کالاهای طرف مقابل به طور متوسط افزایش می یابد. یعنی اگر فرض کنیم ارزش تومان نصف شود، همان طور که بارها این اتفاق افتاده، به طور متوسط میباید قیمت همه کالاها از جمله ارز، طلا، زمین، مسکن، اتومبیل، سهام در بورس و غیره دو برابر شود، ولی ممکن است برخی از این کالاها در مقطعی از زمان کمتر و برخی بیشتر از دو برابر رشد نشان دهد، ولی به هر حال معدل افزایش قیمت آنها می باید مساوی با مقدار کاهش ارزش پول ملی باشد، ممکن است سوال شود اصولا دلیل کاهش ارزش پول ملی در کشور چیست؟ جواب همان جواب سر راست و ساده و همیشگی است و آن اینکه بالا بودن نرخ تورم باعث کاهش ارزش پول ملی میشود، اینکه کنترل تورم یا ایجاد تورم دست کیست؟ باید گفت فقط در دست دولتها است، چون اختیار چاپ اسکناس و خلق پول با دادن بهرههای بالا فقط با بانکهای مرکزی است، تاکید میکنم مردم هیچ نقشی در ایجاد تورم ندارند و گران فروشیهای موردی یا احیانا تقلب و کم فروشی ربطی به ایجاد تورم ندارد.
دولت میتواند با سیاسیتهای علمی نرخ تورم را کنترل کند و اینکه چرا در شرایط فعلی این سیاست اعمال نمیشود، دلایلی دارد که مهمترین آن پوشش دادن رقم قابل توجه کسری بودجه با همین افزایش نرخ تورم است.
اینکه آیا دولت توانایی کنترل بالا رفتن قیمتها را دارد یا نه؟ به نظر حقیر صددرصد توانایی دارد، ولی دو پیش شرط مهم آن، اراده و جرات است. راه آن هم همان طور که عرض کردم، پایین آوردن و به نزدیک به صفر رساندن نرخ تورم است و پیرو آن نرخ بهره است و پیامد مبارک این دو کار هم رونق صادرات و کم شدن واردات و ایجاد اشتغال و کاهش نرخ بیکاری خواهد بود و تا وقتی این تصمیم گرفته و اجرا نشود و این روند ادامه داشته باشد، نتیجه اش همین است که میبینیم. یعنی گرانی بیشتر و اگر به این وضعیت، خدایی نکرده بی اعتمادی مردم به پول ملی هم اضافه شود، آنگاه فاجعهای رخ خواهد داد.
* رییس اسبق کانون صرافان