دقیقا از زمانی که دونالد ترامپ،رئیس جمهور پیشین ایالات متحده زیر میز برجام زد و تحریمهای فلج کننده علیه ایران وضع کرد، مشكلات اقتصاد ایران بیش از همیشه به هم گره خورد؛ كسری بودجه كه به مشكلات فراوانی در اقتصاد تبدیل شده است،یكی از همین معضلات است. قیمت دلار با افزایش سرسامآور روبرو شد و به تبع آن تمامی بازارهای سرمایهای نیز با نوسانات شدیدی مواجه شدند، از سوی دیگر به دلیل کاهش بیش از حد درآمدهای نفتی دولت با کسری بودجه بسیار زیادی روبرو شد.علیرغم اینکه از ابتدای سال با راهکارهایی نظیر فروش اوراق بدهی در بورس، دولت در صدد بوده تا میزان کسری بودجه را کاهش دهد، اما این راهحل تا حدی توانسته موثر واقع شود، زیرا با توجه به تورم بالای ۴۵ درصد، خرید اوراق به دلیل نرخ سود ۲۳ درصدی آن، به هیچ عنوان جذاب نبوده و این اوراقی که تاکنون نیز به فروش رفته به صورت تکلیفی بوده که توسط بانکها، نهادهای مالی و شرکتهای سرمایهگذاری خریداری شده است.همواره چاپ پول و افزایش پایه پولی در دسترسترین راهکار دولتها برای جبران کسری بودجه بوده است، این موضوع در سالهای گذشته نیز به صورت مداوم توسط دولت به مرحله اجرا رسیده و نتیجه آن نیز امروز، وضعیت آشفته اقتصادی کشور و رشد قیمت افسار گسیخته دلار و کالاهای اساسی مردم در بازار است، بنابراین اینکه دولت بخواهد دوباره با چاپ پول کسری بودجه را جبران نماید، به طور قطع با رخ دادن چنین اقدامی، تا پایان سال شاهد شکلگیری یک موج تورمی خواهیم بود که نرخ دلار را نیز افزایش خواهد دهد و همچنین قیمت کالاها و مایحتاج ضروری مردم را نیز با رشد سرسام آوری روبهرو خواهد کرد. به جز این راه حل كه در دسترسترین برای دولت است، مالیات هم از ابزارهایی است كه دولتها با آن به كسب درآمد روی میآورند.طی این سالها همواره بخش بزرگی از جامعه که شامل کارمندان و کارگران مالیاتی که باید بپردازند، را پرداخت کردهاند، اما بخش اقلیتی که بسیار ثروتمند هستند، به دلایل فراوان از زیر دادن مالیات فرار کردهاند، در چنین وضعیتی با فرار مالیاتی گستردهای روبرو هستیم، اما دولت توانایی این را ندارد که جلوی این قضیه را بگیرد. به اعتقاد کارشناسان اقتصادی، دولت سیزدهم باید بار مالیات را از دوش کارگران شاغل و بازنشسته بردارد؛ پرداخت مالیات برای خانوادهای که ۵ یا حتی ۶ میلیون تومان درآمد دارد و صاحب چند فرزند است، بسیار سخت است؛ مخصوصاً که همه ما مجبور به پرداخت مالیات بر ارزش افزوده هستیم و در واقع حدود نه یا ده درصد بیشتر برای همه چیز هزینه میکنیم؛ بار مالیات را بر دوش ثروتمندان بیاندازند؛ آنهایی که اموال آنچنانی دارند؛ پولهای کلان در بانک دارند، سرمایه و املاک فراوان دارند.در شرایطی که یک مزدبگیر با ۵ میلیون تومان درآمد، هم درصد مازاد سقف معافیت را مالیات بر درآمد میدهد و هم مالیات بر ارزش افزوده میپردازد که برای او رقم سنگینی است، یک ثرومند که صاحب ۵ یا حتی ده خانه لاکچری و لوکس است، ریالی بابت این سرمایه کنار گذاشته و بدون مصرف در رشد اقتصادی، مالیات به خزانه نمیپردازد و اگر راه حل دولت سیزدهم برای جبران کسری بودجه این باشد، وضعیت برای مردم از این هم سخت ـر خواهد شد.