ایران، کارخانه تولید نیروی انسانی برای کشورهای دیگر است. کافی است نگاهی به میزان مهاجرت نیروی جوان، در ۵ سال اخیر نگاهی بیندازید تا متوجه شوید کشور برای داشتن نیروی انسانی جوان، دانش آموخته و ماهر، سالها هزینههای گوناگونی را متقبل میشود؛ اما در نهایت، این نیروی کار، به دلایل بسیاری از جمله اقتصادِ مریض و وضعیت اجتماعی ملتهب، سهم کشورهای دیگری میشود! نکته اینجاست که این اتفاق، فقط مختص نیروی کار ایرانی نیست و برای مهاجران افغان که تازه وارد ایران میشوند و عمدتا هم بدون مهارت هستند نیز رخ میدهد. میپرسید چگونه؟ پر واضح است که نیروی کار خام، وارد کارخانه تولید نیروی انسانی ماهر میشود و در ایران، آموزش میبینند، به استادکار تبدیل میشوند و در نهایت حاضر به کار کردن در ایران نمیشوند و ترجیح میدهند، در کشورهایی که درآمد بالاتری دارد مشغول به کار شوند. اینگونه ایران، دو دسته نیروی کار را به راحتی از دست میدهد و سهم کشور از این سفره، «هیچ» است.
چندی پیش، سید صولت مرتضوی، وزیر کار، گفته بود: «تربیت نیروی انسانی برای صادرات نیروی کار منعی ندارد؛ البته برای این کار باید به دو مورد بسیار مهم توجه داشت. نخست خروج دانش فنی و دوم خروج نخبگان که نباید اتفاق بیفتد. در سایر حوزهها اینکه اعزام نیروی انسانی داشته باشیم خیلی بد نیست.» اما چرا در این راستا گامیموثر و کارآمد برداشته نمیشود تا سرمایه انسانی و دانش فنی، بی مهابا از دست نرود؟ در این خصوص حسن صادقی، رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری با اشاره به اینکه وقتی افراد ماهر و تحصیل کرده، در جایگاههای شغلی کشور نقشی نداشته باشند، تصمیم به مهاجرت میگیرند گفت: وقتی افراد در ترکیه، امارات، بحرین، استرالیا، آمریکا و سایر نقاط دیگر، درآمد بیشتری دارند، تصمیم میگیرند که در کشور خودشان که ارزش پول ملی اینچنین پایین است، کار نکنند. هر قدر هم یک فرد کار کند و در آمدش هم افزایش داشته باشد، باز هم نمیتواند مثل دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، زندگی را بگذراند. وی در ادامه افزود: در واقع زمینه برای ابراز خلاقیتهای فردی نیروهای کار در جامعه به شدت کم شده است؛ مثلا کسی که مهندسی کشاورزی خوانده، الان منشی یک شرکت است. از طرفی دیگر، هدف ایجاد دانشگاههای پولی این نبود که سطح علمیجامعه بالا برده شود و این باعث شد، تربیت نیروی کار، متناسب با نیازهای بازار کار نباشد در نتیجه سرمایههای انسانی به بیراهه کشانده شدند که بعد از آن، بازار کار، نتوانست ارزشهای آنها را درک کند و مهاجرت کردند. حسن صادقی تاکید کرد: همچنین در حوزه کار کارگران ساختمانی، تا دهه ۸۰ بازار کار در دست نیروی کار ایرانی بود و نیروی کار افغان، شاگرد ایرانیها بودند، ولی الان ۹۰ درصد این بازار در دست نیروی کار افغانستانی است. غالبا کارگران ایرانی، به کشورهایی از جمله امارات، بحرین، ترکیه و یا کشورهای آسیای دور مهاجرت میکنند تا درآمد بیشتری داشته باشند. با همه اینها، خیال نکنید که شرایط زندگی این افراد در آن کشورها خیلی لاکچری یا خاص است. در بازدیدی که از کره جنوبی داشتم، با کارگران ایرانی به گفت و گو نشستم. آنها با ۶ نفر دیگر در یک اتاق کوچک زندگی میکردند ولی سختی این نوع زندگی را به جان خریده بودند درآمد خوبی دارند و برای آینده تلاش میکنند.
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری افزود: البته اینکه نیروی کار سیال باشد اتفاق بدی نیست؛ برای مثال در چین، همان طور که اقتصاد سیال است، نیروی کار نیز سیال است و دائم در حال حرکت هستند. وی تاکید کرد: در حال حاضر، ۷۵ هزار کارگر افغان در کشور کار میکنند که عمدتا کارهای مربوط به حوزههای ساخت و ساز، آب و فاضلاب، لایروبی و...را انجام میدهند. این مبین آن است که ما نیازمند نیروی کار هستیم؛ ولی کارگر ایرانی که در سئول، ساعتی ۲۰ دلار دستمزد میگیرد، چگونه میتواند در ایران با روزی ۳ یا ۵ دلار، کار کند؟ صادقی با اشاره به اینکه کشور ما هزینه میکند، نیروی انسانی را آموزش و پرورش میدهد، آنها را در حرفه خودشان استاد میکند و بعد کاری میکند که آنها مهاجرت کنند، گفت: این فقط مختص نیروی انسانی ایرانی نیست. حتی کارگران ساده افغان، چند وقتی را نزد استادکاران ماهر کار کردن حرفه ای را میآموزند و بعد به این نتیجه میرسند که این فرد با این مهارت، در ترکیه میتواند درآمد خیلی بهتری داشته باشد. کشور هم برای نیروی کار خودی و هم غیرخودی هزینه میکند و بعد هم آن را تحویل کشورهای دیگر میدهد.