کد خبر: ۱۳۲۱۳۷
ابطحی: هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که اصلاحات از درون به نفع کشور نیست

چرا حاکمیت اصلاحات را نمی‌پذیرد؟

بسیاری از ايرانيانی که تا دیروز حامی اصلاحات و اصلاح‌طلبان بوده‌اند حالا حرف از عبور از اصلاحات می‌زنند یا حتی آن را از ابتدا فریب می‌دانند و از حمایت دیروز خود پشیمانند.

 سیدمحمدعلی ابطحی یکی از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان گفت: اصلاحات را ما اگر یک طرز تفکر بدانیم اصلا شکست‌پذیر نیست. اتفاقا الان بیشتر از همیشه می‌تواند جواب بدهد و درواقع الان یک خواست ملی شده است در برابر دو سر طیف افراطی‌ای که وجود دارد؛ یکی می‌گوید حکومت حتما باید ساقط شود و دیگری می‌گوید حتی یک قدم هم نباید عقب بنشینیم. من اصلاحات را به عنوان مجموعه‌ی خودمان نمی‌گویم این تفکر که می‌گوید بلاخره باید اتفاقاتی در جامعه بیافتد اسمش اصلاحات است. این طرز تفکر نیاز جامعه است. یک طرف نمی‌توانند براندازی کنند و یک طرف حاکمیت هم توان گفت‌وگو با این‌ها را ندارد. ابطحی با بیان اینکه ما هم از اصلاح در چارچوب ناامید شده‌ایم ولی معتقدیم راه دیگری نداریم. من هم امیدوار نیستم اصلاح پذیرفته شود، افزود: دستاورد بسیار مهم اصلاحات همان دوره‌ی هشت ساله است. پس عملکردش می‌توانست قابل دفاع باشد چون ما یک هشت سال قابل دفاع از هر نظری داریم. این تفکر یک مبنایی می‌تواند باشد برای چنین زمانی که دو سر طیف اینقدر رادیکال شده‌اند.وقتی براندازان می‌بینند که نمی‌توانند براندازی کنند در عمل این تفکر روی کار می‌آید. از اشکالات این‌ها این است که مطالبه‌محور نبودند و فقط برانداز بودند. در براندازی هم حاکمیت به خود حق می‌دهد هرطور که می‌خواهد سرکوب کند. مسیر به سمت این طرز فکر خواهد رفت. اصلاحات تفکری است که هیچوقت نیاز به آن پایان پیدا نمی‌کند. نهایتا راهی که همه‌ی نخبگان می‌‎پذیرند اصلاح است و نه سرنگونی. راه‌حل بازگشت به تفکر اصلاحی در درون نظام حاکمیت است؛ ممکن است عده‌ای این را نپذیرند و اعتقاد داشته باشند راه‌حل براندازی حاکمیت است اما راه کم‌آسیب همین است. نکته‌ی قابل توجهی که مخالفان نظام مطرح می‌کنند، این است که نظام اصلاح ‌پذیر نیست و همین را هم در عمل بخشی از مسئولان نشان می‌دهند که آمادگی هیچ نوع اصلاحی را ندارند. این‌جا محل بحران است ولی علیرغم همه‌ی این بحران‌ها هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که اصلاحات از درون و مطالبه محوری به نفع کشور نیست.وی با بیان اینکه امکان اصلاح‌پذیری نیست و حاکمیت هم اصلاحات را نمی‌پذیرد، می‌گوید: جریان اصلاحی‌ای که بین دو طرف افراطی بود روز به روز تحت فشار لاغرتر شده است و با به دست‌آوردن حکومت هم به نتیجه‌ای نمی‌رسد. مهم این است که این تفکر به صورت بنیادی در جامعه مورد پذیرش قرار گیرد. من احساس می‌کنم محتوای مطالبات نسل جوان همان چیزی است که ما از آن به عنوان اصلاحات یاد می‌کنیم. من خودم امیدی ندارم که مسئولان بپذیرند. از یک جریان اصلاحی نمی‌توان انتظار داشت رهبری یک جریان برانداز را بر عهده بگیرد. آقای خاتمی رهبر یک جریان اصلاح‌طلب است؛ کسانی که این جریان را مفید نمی‌دانند رفتارهای دیگری می‌کنند. این به معنای این نیست که دیدگاه‌های ما درست نیستند؛ خیر، دیدگاه‌های ما درستند اما عملیاتی نمی‌شوند. من معتقدم هر دو طرف مجبورند نهایتا به اصل اصلاحات برگردند؛ نه به اصلاح‌طلبان بلکه به اصلاحات به عنوان یک رفتار به این دلیل که هم براندازان توان براندازی ندارند و اگر هم داشته باشند آسیبی که به کشور می‌رسد مخرب است به خصوص که ماشاهد تجربیاتی در اطرافمان هستیم. معتقدم راه‌حل دیگری وجود ندارد ولی خیلی خوش‌بین نیستم. 
ابطحی با بیان اینکه روی تفاوت رفتار اصلاح‌طلبی و احزاب اصلاح‌طلبی که خیلی هم نمایندگی نمی‌کردند حتی از سوی طرفداران اصلاحات. اشتباهات بسیاری انجام شده است، ادامه داد: برای مثال انتخابات سال ۸۴ که امکان تجمیع را جدی نگرفتند. در این سال با وجود اینکه تعداد آرا اصلاح‌طلبان بیشتر بود اما به دلیل این اشتباه استراتژیک که نتوانستند به وحدت برسند قدرت را به طرف مقابل واگذار کردند.مثال دیگر حمایت از آقای دکتر روحانی با توجه به اینکه خودشان هم اذعان داشتند که اصلاح‌طلب نیستند اما با رای و اعتبار اصلاحات پیروز شد. هیچ توافقی هم قبل از انتخابات با دکتر روحانی انجام نشد.همه‌ی این موارد به اضافه‌ی خصوصیات فردی‌ای که افراد داشته‌اند یا نداشته‌اند و به طور کلی هرجایی که از اندیشه‌ی اصلاحات دور شدند. من یک نقطه‌ی قوت جریان اصلاحات را در این می‌بینم که اگرچه اختلاف نظر در آن زیاد است اما بلاخره یک سر دارد و آن سر آقای خاتمی است. این نقطه‌ی وحدت است درست برعکس اصول‌گرایان که هیچوقت چنین نقطه‌ای نداشته‌اند و به همین دلیل فروپاشی خیلی جدی‌تری داشته‌اند؛اما این خیلی جدی محل بحث است که آیا اگر آقای خاتمی مقابل بخش قدرت حاکمیت بیشتر مقاوم کرده بود موفق‌تر بود یا اینکه جامعه به مسائل جدی‌تری برخورد می‌کرد. شاید ریزش فراوانی داشته باشد ولی در نهایت این نگاه آقای خاتمی، نگاهی است که کشور به آن نیاز دارد. من بیشتر از اینکه به عملکرد آقای خاتمی نقد داشته باشم معتقدم بیشترین تلاش همه‌ی جریان‌های در قدرت برای مهار کردن آقای خاتمی و اصلاحات ایشان بوده است. من خیلی مناسب نمی‌بینم نقد ایشان را که تحت فشار چنین حمله و هجمه‌ی گسترده‌ای بوده است. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/11/4 -  شماره 5298
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۲۱۳۷
ابطحی: هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که اصلاحات از درون به نفع کشور نیست

چرا حاکمیت اصلاحات را نمی‌پذیرد؟

بسیاری از ايرانيانی که تا دیروز حامی اصلاحات و اصلاح‌طلبان بوده‌اند حالا حرف از عبور از اصلاحات می‌زنند یا حتی آن را از ابتدا فریب می‌دانند و از حمایت دیروز خود پشیمانند.

 سیدمحمدعلی ابطحی یکی از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان گفت: اصلاحات را ما اگر یک طرز تفکر بدانیم اصلا شکست‌پذیر نیست. اتفاقا الان بیشتر از همیشه می‌تواند جواب بدهد و درواقع الان یک خواست ملی شده است در برابر دو سر طیف افراطی‌ای که وجود دارد؛ یکی می‌گوید حکومت حتما باید ساقط شود و دیگری می‌گوید حتی یک قدم هم نباید عقب بنشینیم. من اصلاحات را به عنوان مجموعه‌ی خودمان نمی‌گویم این تفکر که می‌گوید بلاخره باید اتفاقاتی در جامعه بیافتد اسمش اصلاحات است. این طرز تفکر نیاز جامعه است. یک طرف نمی‌توانند براندازی کنند و یک طرف حاکمیت هم توان گفت‌وگو با این‌ها را ندارد. ابطحی با بیان اینکه ما هم از اصلاح در چارچوب ناامید شده‌ایم ولی معتقدیم راه دیگری نداریم. من هم امیدوار نیستم اصلاح پذیرفته شود، افزود: دستاورد بسیار مهم اصلاحات همان دوره‌ی هشت ساله است. پس عملکردش می‌توانست قابل دفاع باشد چون ما یک هشت سال قابل دفاع از هر نظری داریم. این تفکر یک مبنایی می‌تواند باشد برای چنین زمانی که دو سر طیف اینقدر رادیکال شده‌اند.وقتی براندازان می‌بینند که نمی‌توانند براندازی کنند در عمل این تفکر روی کار می‌آید. از اشکالات این‌ها این است که مطالبه‌محور نبودند و فقط برانداز بودند. در براندازی هم حاکمیت به خود حق می‌دهد هرطور که می‌خواهد سرکوب کند. مسیر به سمت این طرز فکر خواهد رفت. اصلاحات تفکری است که هیچوقت نیاز به آن پایان پیدا نمی‌کند. نهایتا راهی که همه‌ی نخبگان می‌‎پذیرند اصلاح است و نه سرنگونی. راه‌حل بازگشت به تفکر اصلاحی در درون نظام حاکمیت است؛ ممکن است عده‌ای این را نپذیرند و اعتقاد داشته باشند راه‌حل براندازی حاکمیت است اما راه کم‌آسیب همین است. نکته‌ی قابل توجهی که مخالفان نظام مطرح می‌کنند، این است که نظام اصلاح ‌پذیر نیست و همین را هم در عمل بخشی از مسئولان نشان می‌دهند که آمادگی هیچ نوع اصلاحی را ندارند. این‌جا محل بحران است ولی علیرغم همه‌ی این بحران‌ها هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که اصلاحات از درون و مطالبه محوری به نفع کشور نیست.وی با بیان اینکه امکان اصلاح‌پذیری نیست و حاکمیت هم اصلاحات را نمی‌پذیرد، می‌گوید: جریان اصلاحی‌ای که بین دو طرف افراطی بود روز به روز تحت فشار لاغرتر شده است و با به دست‌آوردن حکومت هم به نتیجه‌ای نمی‌رسد. مهم این است که این تفکر به صورت بنیادی در جامعه مورد پذیرش قرار گیرد. من احساس می‌کنم محتوای مطالبات نسل جوان همان چیزی است که ما از آن به عنوان اصلاحات یاد می‌کنیم. من خودم امیدی ندارم که مسئولان بپذیرند. از یک جریان اصلاحی نمی‌توان انتظار داشت رهبری یک جریان برانداز را بر عهده بگیرد. آقای خاتمی رهبر یک جریان اصلاح‌طلب است؛ کسانی که این جریان را مفید نمی‌دانند رفتارهای دیگری می‌کنند. این به معنای این نیست که دیدگاه‌های ما درست نیستند؛ خیر، دیدگاه‌های ما درستند اما عملیاتی نمی‌شوند. من معتقدم هر دو طرف مجبورند نهایتا به اصل اصلاحات برگردند؛ نه به اصلاح‌طلبان بلکه به اصلاحات به عنوان یک رفتار به این دلیل که هم براندازان توان براندازی ندارند و اگر هم داشته باشند آسیبی که به کشور می‌رسد مخرب است به خصوص که ماشاهد تجربیاتی در اطرافمان هستیم. معتقدم راه‌حل دیگری وجود ندارد ولی خیلی خوش‌بین نیستم. 
ابطحی با بیان اینکه روی تفاوت رفتار اصلاح‌طلبی و احزاب اصلاح‌طلبی که خیلی هم نمایندگی نمی‌کردند حتی از سوی طرفداران اصلاحات. اشتباهات بسیاری انجام شده است، ادامه داد: برای مثال انتخابات سال ۸۴ که امکان تجمیع را جدی نگرفتند. در این سال با وجود اینکه تعداد آرا اصلاح‌طلبان بیشتر بود اما به دلیل این اشتباه استراتژیک که نتوانستند به وحدت برسند قدرت را به طرف مقابل واگذار کردند.مثال دیگر حمایت از آقای دکتر روحانی با توجه به اینکه خودشان هم اذعان داشتند که اصلاح‌طلب نیستند اما با رای و اعتبار اصلاحات پیروز شد. هیچ توافقی هم قبل از انتخابات با دکتر روحانی انجام نشد.همه‌ی این موارد به اضافه‌ی خصوصیات فردی‌ای که افراد داشته‌اند یا نداشته‌اند و به طور کلی هرجایی که از اندیشه‌ی اصلاحات دور شدند. من یک نقطه‌ی قوت جریان اصلاحات را در این می‌بینم که اگرچه اختلاف نظر در آن زیاد است اما بلاخره یک سر دارد و آن سر آقای خاتمی است. این نقطه‌ی وحدت است درست برعکس اصول‌گرایان که هیچوقت چنین نقطه‌ای نداشته‌اند و به همین دلیل فروپاشی خیلی جدی‌تری داشته‌اند؛اما این خیلی جدی محل بحث است که آیا اگر آقای خاتمی مقابل بخش قدرت حاکمیت بیشتر مقاوم کرده بود موفق‌تر بود یا اینکه جامعه به مسائل جدی‌تری برخورد می‌کرد. شاید ریزش فراوانی داشته باشد ولی در نهایت این نگاه آقای خاتمی، نگاهی است که کشور به آن نیاز دارد. من بیشتر از اینکه به عملکرد آقای خاتمی نقد داشته باشم معتقدم بیشترین تلاش همه‌ی جریان‌های در قدرت برای مهار کردن آقای خاتمی و اصلاحات ایشان بوده است. من خیلی مناسب نمی‌بینم نقد ایشان را که تحت فشار چنین حمله و هجمه‌ی گسترده‌ای بوده است. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد