وقتی سیستم و زیرساختهای پایدار و مشخصی وجود ندارد و مولفههایی مانند شخصیت یک مدیر یا سرمربی میتواند بر نتایج سالیان آینده و حتی یک تغییر بزرگ تاثیر بگذارد، پس پر بیراه نیست اگر بگوییم که در ایران، مربیان فوتبال ملی میتوانند بر سبک فوتبال و حتی شرایط اجتماعی حاکم بر این رشته تاثیر بگذارند. گاهی اهمیت انتخاب سرمربی تیم ملی، با مطرح شدن برخی گزینهها - که حتی شایستگی عبور از مقابل نیمکت تیم ملی را هم ندارند- زیر سوال میرود. از سوی دیگر در گذشته شاهد بودیم که گاهی مقامات رده بالای ورزش و کشور برای انتخاب سرمربی تیم ملی تصمیم گیری کردهاند. اگر قرار باشد برای این روزهای فوتبال ایران شعاری طراحی شود، باید به شعار یک سرمربی، یک کشور و هزاران گزینه فکر کرد. در کشوری که انتخابها نه بر مبنای نیاز و برنامه از پیش تدوین شده، بلکه بر اساس سلایق مدیران صورت میگیرد، باید هم شاهد اختلاف نظرها بود.
پنج گزینه جانشینی احتمالی کیروش
اگر کیروش راهش را به سمت دوحه کج کند، فدراسیون فوتبال ایران باید به خانه اول برگردد و گزینههای خود را با توجه به اختلاف نظرها - که میتواند فشار را بر سرمربی تیم ملی افزایش دهد- بررسی کند؛ به خصوص که تجربه تلخ انتخاب ویلموتس بعد از کیروش، هنوز از خاطره جمعی فراموش نشده و همه از هر گزینه جدیدی میترسند و بعد از دو، سه ناکامیباید به انتظار افزایش فشارها روی مربی تیم ملی بود. گزینههای هدایت تیم ملی در نگاه کلی به دو دسته ایرانی و خارجی اما در یک نگاه موشکافانه، به چندین بخش مختلف تقسیم میشوند.
مربی خارجی؟
نگاه اغلب کارشناسان، مربی خارجی است. عدهای به شدت به دنبال مربی خارجی هستند اما مسائل مالی و مشکلات تحریمی و کمبود ارز را در نظر نمیگیرند که منجر به پیدا کردن یک گزینه ارزان و شاید کم طرفدار با تواناییهای محدود شود اما همین انتخاب هم، اختلافهایی بر سر جزییات دارد. تا به حال به جز کیروش و برانکو که به طور سنتی جزو گزینهها هستند، نام به خصوصی به طور جدی مطرح نشده اما نامهایی مانند پتکوویچ، برت فنمارویک، هکتور کوپر، فلیکیس ماگات، لوئیس انریکه، دونگا، دونادونی، مارچلو بیلسا، کلینزمن، خراردو مارتینو، پائولو بنتو و اسلوان بیلیچ هم باب میل کارشناسان و مردم هستند که شاید چندان به واقعیت نزدیک نباشد.
مربی ایرانی؟
ایده بازگشت به مربی ایرانی نیز با قدرت جریان دارد. موافقان و مخالفان، مزایا و معایبی را در این انتخاب میبینند. به طور کلی گزینههای زیادی به عنوان سرمربی احتمالی مطرح نیستند و انتخابها محدود به امیر قلعهنویی، یحیی گلمحمدی، جواد نکونام و فرهاد مجیدی است.
۱- اولین مساله، ضریب نفوذ مربی ایرانی در جامعه است. معمولا تابآوری ایرانیها به عنوان سرمربی تیم ملی برابر انتقادهای افکار عمومیزیاد نیست و گاهی مدیران فوتبال و حتی مدیران ارشد خارج از فدراسیون، دستور برکناری سرمربی را صادر میکنند که نمونههای این اتفاق هم کم نیست.
۲- مربیان ایرانی دستمزد کمتری میگیرند و شناخت بیشتری از فوتبال ایران دارند و همین مساله سازگاری با محیط تیم ملی را برایشان راحتتر میکند اما نکتهای که مطرح میشود، بحث فنی و میزان موفقیت این مربیان است و تردیدهایی درباره سطح فنی مربیان با توجه به حضور تیم ملی در جام جهانی ۲۰۲۶ وجود دارد.
توانمندی مربیان؟
مهمترین بحث این است که پیدا کردن یک مربی با خواستههای جامعه فوتبال ایران راحت نیست چون به طور مشخص، برنامهای وجود ندارد و همه چیز حول محور سلیقه میچرخد و نمیتوان از یک هدف کوتاه یا بلند مدت مشخص نام برد. از تغییر نسل، تغییر سبک، ارائه فوتبال هجومی، موفقیت در جام ملتها، قرار گرفتن در بین برترینهای جام جهانی، زمینهسازی برای رشد فوتبال ایران در سالیان آینده چیزهایی است که گاهی با دایره اختیارها و توانمندیها و همینطور زیرساختها همخوانی ندارد. در نهایت در کنار تمام این گزینهها و مدعیانی مانند ژاپن، کرهجنوبی، استرالیا، عربستان و حتی قطر، سال آینده همه چشم انتظار قهرمانی هستند و هر لغزشی ترکشهایی را به دنبال خواهد داشت.