ماجرای بادهای ۱۲۰ روزه و پراکنده شدن ریزگردها و بیماریهای چشمی و تنفسی ناشی از آن در منطقه سیستان شامل پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان سالهاست که برای مردم تکراری شده و این باد ها نه تنها زندگی مردم را مختل کرده بلکه عدهای را هم به مهاجرت وا داشته است.حالا اما این قصه پرغصه در پی بسته شدن کامل حقآبه رودخانه هیرمند از جانب کشور افغانستان و خشک شدن کامل تالاب بینالمللی هامون، ماجرای غمانگیزتری دارد.
یک کارشناس مدیریت منابع خاک و مدیر امور پژوهش دانشگاه زابل در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: در خصوص ارتباط بین شرایط فیزیکی منطقه سیستان و گرد و غبار که یکی از منابع فیزیکی و منابع منطقه خاک است که منشأ اصلی گرد و غبار میشود، مطالعات زیادی در دانشگاه زابل پیرامون این موضوع توسط بنده و همکاران ما انجام شد و نتیجه این مطالعات نشان داد که میتوانیم منطقه سیستان را به دو بخش دشت سیستان و بستر تالابهای هامون تقسیم کنیم.
علی شهریاری افزود: در بحث دشت سیستان که از گذشته یک دشت سیلابی و دلتای رودخانه هیرمند بوده و به مرور زمان شکل گرفته است ما رسوبات ریزدانه را داریم، رسوبات عمدتاً به اصطلاح خاکشناسی سیلت هستند، ذرات سیلت اندازه ذره غالب در دشت سیستان و تالاب هامون است و یکی خصوصیت خاصی که این اندازه ذره دارند، حساس بودن به فرسایش آبی و بادی است.
وی ادامه داد: برای مقابله با پراکنده شدن گرد و خاک هم باید توجه داشت که یکی از منابع اصلی همین بستر خاکی موجود است و به نظر می رسید باید یک کارگروه اجرائی و پژوهشی تشکیل شود و به برنامهریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت رسید.
این کارشناس و محقق حوزه مدیریت منابع خاک اضافه کرد: در بسترهای گرد و غبار میتوانیم از مالچ سنگریزهای و در جاهای که مشکل زیستی وجود ندارد حتی از مالچ نفتی استفاده شود برای کنترل و تثبیت این کانونها و محلهای برداشت که حساستر هستند و جمعیت بیشتری را تحت تاثیر قرار میدهند انجام دهیم ولی در مجموع اینکه از کدام روش برای کدام محلها استفاده شود، نیاز است یک اجماع اجرائی و پژوهشی اتفاق بیافتد.
سیستان و بلوچستان از قرنها پیش گرفتار بادهای موسمی ۱۲۰ روزه تابستانی بوده ولی بادهایی که بیشتر هوای آن را معتدل میکردند نه اینکه ساکنان این منطقه را به ستوه بیاورند. از حدود سه دهه پیش و به دلیل بروز خشکسالی و شدت گردوغبار مردم هر روز با مشکلات زیادی روبهرو هستند و حتی مشاغلی مثل کشاورزی و دامداری به چالش کشیده شدهاند. ضمن اینکه گسترش بیماریهای تنفسی و قلبی موجب شده است گروهی به فکر مهاجرت بیفتند و حالا بخشی از سیستان و بلوچستان در جدالی سخت و نفسگیر با این پدیده طبیعی بهسر میبرد.
بادهای ۱۲۰ روزه از مشهورترین و اثرگذارترین بادهای محلی ایران زمین است. با توجه به اینکه رسوبات منطقه ریزدانه بوده و از حدود ۶۰، ۳۰ و ۱۰ درصد به ترتیب برای رس، سیلت و ماسه تشکیل شده است، این ذرات با وزش باد ملایم، حرکت میکنند، بنابراین بستر بسیار مناسبی برای طوفانهای گرد و خاک و ماسه را فراهم مینمایند. این بادها تاکنون خسارات فراوانی بر منطقه سیستان تحمیل کرده و امنیت شهرها را تحت تأثیر خود قرار دادهاند. متأسفانه هر چه هوا گرمتر و خشکسالی طولانیتر میشود، نابسامانیها هم افزایش مییابد و مسائلی، چون خالی شدن روستاهای مرزی از سکنه، پر شدن چاه نیمهها، بیماریهای چشمی، لغو و تأخیر در پرواز هواپیماها و انسداد راههای مواصلاتی زندگی در این منطقه را سختتر میکند. عوارض و مشکلاتی که پیامد آنها میتواند امنیت منطقه را تحت تأثیر قرار دهد.
نعمتی که حالا ویرانی به همراه دارد
تا همین چند دهه قبل زنده بودن تالاب بینالمللی هامون و رودخانه هیرمند و سیستان واقع در شمال سیستان و بلوچستان، شهرهای زابل، زاهدان، خاش و حتی سراوان را به منطقهای خوش آب و هوا و معتدل تبدیل کرده بود، اما با گذر زمان و تغییر اقلیم و بدعهدی کشور همسایه و قهر طبیعت اکنون جنوب شرق ایران به عنوان یکی از مناطق خشک و مرکز گرد وغبارهای ویرانگر مطرح است. در این میان، بادهای موسمی ۱۲۰ روزه سیستان که معمولاً از اواخر اردیبهشت تا پایان شهریور مناطق شمالی و بعضاً مرکزی سیستان و بلوچستان را تحت تأثیر قرار میدهد از گذشتههای دور رخ میداد، اما با بروز خشکسالیهایی که بیش از دو دهه است سایه سنگین خود را روی سر این منطقه گسترده، این بادها تا ۱۸۰ روز هم به درازا میکشند. بادهای داغ و سوزانی که به عامل خیزش گرد و خاک تبدیل شده و در کنار افزایش دما و خشک کردن فضاهای سبز و بروز بیماریهای ریوی، تنفسی و پوستی، حالا فرسایش خاک و بیکاری و بالارفتن میزان مهاجرتها را هم به همراه دارد.
بادهای ۱۲۰ روزه حالا به بیش از ۱۸۰ روز افزایش پیدا کردهاند که با شروع وزششان وحشت و دلهره به دل ساکنان جنوب شرق هجوم میآورد، چراکه این بادها که در زمان پر آبی تالاب بینالمللی هامون، عامل تعدیل گرمای هوا و مهیا بودن منطقه برای گردشگری و سفر بود، امروزه به عامل خیزش گرد و خاک، افزایش دما، خشک کردن فضاهای سبز، بروز بیماریهای ریوی، تنفسی و پوستی، افزایش مهاجرت از منطقه و بیکاری تبدیل شده است.
رئیس اداره پیشبینی و مدیریت مخاطرات وضع هوای هواشناسی سیستان و بلوچستان با بیان اینکه بعضاً سرعت وزش باد در مناطق مختلف استان به بیش از ۱۰۰ کیلومتر در ساعت میرسد، میگوید: «غبار حاصل از طوفان منطقه سیستان، دید افقی را در ایستگاه فرودگاهی زاهدان به شدت کاهش میدهد و بعضاً به کمتر از هزار و ۵۰۰ متر میرساند.»
علی ملاشاهی توصیه میکند: «ساکنان مناطق تحت تأثیر، بیماران تنفسی، افراد سالخورده و کودکان، در زمان غبار آلود شدن هوا از تردد غیر ضروری خودداری کنند و به ترددهای جادهای و محافظت از گلخانهها و محصولات توجه ویژه شود. ضمن اینکه از کار در ارتفاعات جدا پرهیز شود.»
ساکنان روستاهایی که تحت تأثیر بادهای داغ و مملو از ریزگرد هستند، مجبورند خانههایشان را ترک کنند و راهی شهرهای نزدیک یا حتی دور شوند. به خصوص که این مناطق مستعد خشکسالی بوده و بعضاً دو یا سه سال زمینها از تشنگی چاک میخورند و قطره آبی برای خیس کردن گلویشان پیدا نمیشود.
هر چند اگر بارانی هم میبارد به سیل و سیلاب مخرب تبدیل شده و نشان میدهد این حوادث از خصوصیات تغییرات اقلیمی است، اما وقتی به اصل موضوع رجوع میشود در نهایت مقصر اصلی آن انسان است. در منطقه هیرمند، مردم روزگار سختی را تجربه میکنند و به گفته یکی از آنها، بادهای ۱۲۰ روزه و پرآبی تالاب بینالمللی هامون که در گذشته عامل مهم رونق شهرها و روستاهای سیستان بود، حالا به معضلی برای تخلیه شهرها و روستاها و گسترش بیماریهای مختلف تبدیل شده است. آنها تأکید میکنند که حرکت شنهای روان ناشی از این بادها موجب تخریب زمینهای کشاورزی و مدفون شدن برخی روستاها زیر ماسه بادی شده است. در زهک هم شرایط به همین بدی است و حتی کولرهای آبی توان سرد کردن هوا را ندارند، زیرا شن و ماسهها وارد دستگاه شده و در پوشالهای کولر از حرکت موتور آن جلوگیری میکند. طوفان شن دست در دست کمیها و کاستیها موجب شده است مردم دسته دسته کوچ کنند. این وضعیت در روستاهای هیرمند که بیش از همه در معرض گرد و غبارهای ویرانگر است بیشتر به چشم میخورد.