زبان بر اساس نیاز به وجود آمده است و ارتباط بنیادیترین نیاز انسان، به عنوان موجودی هوشمند و اجتماعی بوده است.
.گفته میشود بیش از هفتهزار زبان در جهان وجود داشته که از این شمار، حدود صد زبان گویشوران پرتعدادی دارند و میتوان آنها را زبانهای پرکاربرد دانست. زبان انگلیسی و زبان ماندارین با بیش از یک میلیارد گویشور در بالای این فهرست جای دارند و از لحاظ کمّی، گویندگان پرشماری دارند.اما یکی دیگر از مهمترین کاربردهای زبان، انتقال اندیشه و دانش است و همچنین بهرهگیری از زبان به مثابه ابزار هنر. تنها تعداد اندکی از زبانها توانستهاند از دایره نیازهای نخستین فراتر بروند و احتیاجات بشر اندیشمند را مثل نیاز به اجتماع، فرهنگ، تمدن و اندیشه و هنر مطرح کنند.
به عبارت دیگر، برخی از زبانها توانستهاند وارد سطوحی دیگر شوند و کارکرد و جایگاهی فرازبانی بیابند. این زبانها وارد سه ساحتِ اندیشه، هنر و دانش شدهاند و توانستهاند نقش تمدنساز بیابند و جایگاه خود را از مجموعهای نشانگانی و واژگانی فراتر ببرند و فرهنگ و مدنیت بیافرینند.از این چشمانداز، بنده زبانها را به دو دسته کلی تقسیم میکنم؛ زبان و اَبَرزبان.
زبان، سامانهای از نشانهها، واژهها و دستور خاص خود است که ارتباط و گفتوگو را شکل داده و احساس و باورهای یک قوم یا ملت را انتقال میدهد.«ابرزبان» علاوهبر این تعریف، وارد فضای فرازبانی شده و دربردارنده اندیشه، دانش و هنر در ساحت فرازمانی و فرامکانی است.در واقع ویژگیهای «ابرزبان» را میتوانیم چنین برشماریم: ۱. زبانی که دارای آثار پُرشمارِ ادبی، دانشی و اندیشهای باشد.
۲. زبانی که تاثیرگذاری جهانی داشته باشد.
۳. تاریخی پربار و تاثیرگذار داشته باشد.
۴. زبانی که یک تمدن و فرهنگ را به وجود آورده باشد.
۵. ابرزبان، یک زبانِ مادر است، یعنی مجموعهای از خردهفرهنگها، زبانها و آثار را در زیرمجموعه خود دارد.
این توان فرهنگی به دلیل غنای یک زبان و گویشوران آن به دست میآید و زبان را به پدیدهای جهانی و فرازمانی بدل میکند.زبان فارسی یک زبان هندواروپایی است که در زیرمجموعه زبانهای ایرانی قرار میگیرد. در این خانواده زبانی، زبانها و گویشهای متعددی وجود دارند که برخی از آنها بهعنوان زیرمجموعه فارسی تلقی میشوند. این زبانها و گویشها شباهتهای زیادی از نظر ساختار، واژگان و تاریخ دارند. علاوه بر ویژگیهای بالا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. پیشینه و میراث غنی: زبان فارسی دارای تاریخچهای طولانی است که به بیش از هزار سال پیش بازمیگردد. از دوران اشکانیان و ساسانیان گرفته تا دورههای مختلف اسلامی، آثار ادبی و علمی فراوانی به این زبان نگاشته شده است. آثار بزرگان ادب فارسی چون فردوسی، حافظ، سعدی و مولانا نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان شناخته شده است.
۲. تأثیرگذاری بر زبانها و فرهنگهای دیگر: فارسی در طول تاریخ بر زبانهای مختلف آسیای میانه، قفقاز، هند و برخی کشورهای عربی تاثیر گذاشته است. بسیاری از واژهها و اصطلاحات فارسی به زبانهای ترکی، اردو، هندی و به زبان عربی به ویژه برخی گویشهای آن وارد شده است.
۳. گستردگیِ جغرافیایی: فارسی به عنوان زبان رسمی در ایران، افغانستان (به عنوان دری) و تاجیکستان (به عنوان تاجیکی) صحبت میشود. علاوه بر این، در بسیاری از مناطق دیگر، مانند هندوستان، پاکستان، و آسیای میانه، به عنوان زبان دوم یا زبان فرهنگی مطرح است.
۴. زبان علمی و ادبی: فارسی زبان بسیاری از متفکران، دانشمندان، و ادیبان برجسته بوده است. در دوران طلایی اسلام، زبان فارسی زبان غالب در علوم مختلف مانند فلسفه، ریاضیات، پزشکی و شیمی بود. بسیاری از آثار علمی مهم به زبان فارسی نگاشته شدهاند.
۵. غنای واژگانی و زیبایی ادبی: زبان فارسی به خاطر غنای واژگانی، ساختارهای شعری و ادبی خاص خود شناخته شده است. شاعران فارسیزبان توانستهاند از این زبان برای بیان مفاهیم عمیق فلسفی، عرفانی، اجتماعی و انسانی استفاده کنند.
۶. ساده بودن نوشتار و خواندن: الفبای فارسی نسبت به بسیاری از زبانهای دیگر سادهتر است. این زبان اگرچه با حروف الفبای عربی اشتراکاتی دارد ، اما از برخی حروف جدید و دگرگونیها در رسمالخط برخوردار است.
۷. ویژگیهای زبانشناختی خاص: زبان فارسی ویژگیهایی مانند نبود جنسیت در اسمها، نبودنِ حالتهای دستوری پیچیده، و استفاده گسترده از ساختهای دستوری ساده دارد که آن را به زبانی کاربردی و قابل فهم برای مردم تبدیل کرده است.زبان فارسی یک زبان مادر است، مجموعهای از زبانها مثل سُغدی، تاتی، پشتو، کردی، مازنی و... در زیرمجموعه این زبان قرار میگیرد، بسیاری از دانشمندان از این زبان برخاسته و آثار علمی خود را در عرصه جهانی عرضه کردهاند. از نظر ادبی، جایگاه زبان فارسی رتبهای رشکانگیز و والا دارد، از ده شاعر برجسته جهان، حداقل پنج تن متعلق به زبان فارسی است.
در عین حال،متاسفانه غفلت از زبان فارسی که غفلت از یک فرهنگ و تاریخ پربار است همچنان ادامه دارد؛ این در حالی است که بسیاری از موضوعاتی که دغدغه دستگاهها و مسئولان است در صورت خدشه و نابودی قابل بازیابی است اما اگر خط و زبان فارسی نابود شود یک فرهنگ و ادبیات و تاریخ نابود شده و دیگر قابل بازیابی نخواهد بود. بایسته است که همه دستگاههای فرهنگی با همافزایی درباره حفظ و نگهبانی زبان فارسی تلاش کنند و با همگرایی بیشتر در این راستا، کاری فراگیر و پیوسته انجام دهند. *شاعر، پژوهشگر و مترجم