رویدادهای تاریخی براساس نگرش افراد مورد دقت و بازخوانی قرار میگیرد. هر کدام از این خوانشها براساس فهم افراد صورتبندی و به مخاطبان عرضه میشود. جایگاه دیروز و امروز افراد، دوری و نزدیک بودن به ساختار کلان قدرت، انتخاب نگرش انتقادی و سرمایه واژگانی که این شخصیتها به خدمت میگیرند در نهایت به بازگویی تاریخ منجر میشود.
نه تنها تاریخ دیروز، بلکه رویدادهای امروز نیز در ظرف فهم افراد قالببندی میشود و در نهایت ما به عنوان مخاطب با تصویری روبرو هستیم که با فهم نویسنده و گوینده درباره تاریخ همخوانی کامل دارد. نه تنها فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی، بلکه هر کدام از فرزندان سایر مدیران ارشد و اهل قدرت نمیتوانند به کارنامه سیاسی پدران خویش با نگاه انتقادی همراهی کنند. توقع از شوریدن فرزندان نسبت به کارنامه تاریخی پدران برای افرادی که جایگاه دیروز و حتی امروز خود را وامدار نام و مرتبه پدر خود هستند در عالم واقع محلی از التفات ندارد، حتی اگر در کلام مدعی چنین رفتاری باشند. آنان در نهایت از کنار برخی رویدادهای تاریخی و به صورت آگاهانه عبور میکنند و یا میکوشند تصویری غیر تاریخی و براساس زیست سیاسی خویش به مخاطبان ارایه کنند چرا که وارد شدن به گردونه انتقاد، بازبینی و رویدادهای گذشته را با نگرش انتقادی بررسی کردند برای اهل قدرت دارای پیامدهایی است که سعی میکنند از آن همه دوری جویند. چند سال گذشته یکی از نشریات حوزه علوم انسانی مصاحبهای را با دختر مرحوم خلخالی انجام داد(دکتر فاطمه صادقی)، دختری که دانش آموخته علوم سیاسی است و با توجه به آثار منتشر شدهاش مشخص میشود راهی دیگر را در حوزه اندیشه و کنش اجتماعی انتخاب کرده است، منتها در آن مصاحبه نه تنها انتقادی به کارنامه پدر وارد نمیشود بلکه متن منتشر شده نشان از فضایی کاملا احساسی و شخصی دارد. بخش زیادی از آن گفتگو احساسات یک دختر را به پدر به نمایش میگذارد و نه بیشتر. ادامه چنین فضایی را در میان فرزندان، نزدیکان و آشنایان صاحبان قدرت نیز شاهد هستیم. در واقع آنچه به عنوان تاریخ و روایت رویدادهای سیاسی از سوی چنین افرادی بیان میشود دفاع از کارنامه سیاسی شخصیتهای قدرتمدار است و نه چیزی دیگر.