کد خبر: ۱۳۰۶۲۰
با بگیر و ببند و افزایش گشت ارشاد چیزی حل نمی‌شود؛

تولید بیلان کاری با بگیر و ببند!

تولید بیلان کاری با بگیر و ببند!

سیستم فرهنگی، نه مد لباس، نه قهرمان رسانه‌ای، نه هنرمند نه هیچ چیز فرهنگی روشنی معرفی نمی‌کرد اما با نمونه غربی و ایرانی‌اش هم مخالف بود. عملا ظرف را خالی کرده بود و هر چیزی می‌شد ریخت در آن ریخت. در آن دوره قدرت هالیوود که هنوز نت و ماهواره نبود، ظرف را پر کرد و زمانی قبول کردند که از ابزار فرهنگی مثل مد، موسیقی و… استفاده کنند که عملا ظرف پرشده بود. از اینجا مرحله دوم شروع شد. در مرحله دوم سعی کردند مبارزه فرهنگی کنند، اما آدمش را نداشتند. روزنامه کیهان پاورقی‌هایی علیه هر نوع فلسفه ممکن می‌رفت و اگزیستانسیالیست و اومانیست را به عنوان فحش به کار می‌برد.این پاورقی‌ها آنقدر بی‌معنا و بدون منطق بود که اندک همکاران اهل فلسفه روزنامه هم از آن جدا شدند و نشریه کیان را منتشر کردند. از اینجا دگراندیشان وارد جریان شدند و در دهه ۷۰ منابع فلسفه، جامعه‌شناسی، ادبیات و… منتشر شدند و خوانندگان متوجه تفاوت مثلا تفکر اگزیستانسیالیسم با آنچه کیهان معرفی می‌کرد شدند. نشریاتی مثل گردون، دنیای سخن، جامعه و… نقدهای هنری/فلسفی جدی را مطرح کردند، اما اصولگرایان به جای تغییر رویکرد، از ابزار قدرت بهره گرفتند و دست به تعطیلی نشریات زدند اما دوران ظهور ماهواره بود و این حرکت جز روی بخش معتقد که ماهواره را حذف می‌کرد تاثیر نداشت. بعد‌ها اینترنت امد و ماهواره همه‌گیر شد، اما اصولگرایان همان روش کیهان را ادامه دادند و کم‌کم دایره تاثیرشان به معتقدان سفت و سخت اصولگرایی محدود شد، زیرا در دوران اینترنت نمی‌شد دروغی گفت که فورا لو نرود. مصاحبه رونالدو اخرین نمونه است.در واقع سیستم فرهنگی اصولگرا بر اساس انحصار تعریف‌شده است و تصویری از جهان رسانه‌ای رقابتی ندارد. از طرف دیگر بخشی از جامعه خسته از شرایط، به ماهواره پناه بردند. در این بخش هم همان نوع مخاطب معتقد شبیه اصولگرا شکل گرفت که حالا هر چیزی مثلا من‌وتو بگوید، باور میکند.رسانه‌های داخلی عرصه را ابتدا به نگاه غیررقابتی باختند، بعد در رقابت شکست خوردند و این همان واقعیتی است که در سایر عرصه‌های فعالیت اصولگرایان دیده می‌شود. شاید در عرصه‌های مدیریتی بشود رقبا را حذف کرد، اما در عرصه رسانه اینکار ممکن نیست. اینترنت صیانت هم بشود، یک‌سال نشده راهکارش را فناوری پیش پا می‌گذارد، چرا؟ چون صیانت ۸۵ میلیون نفر بازار بالقوه ایجاد می‌کند که ارزش سرمایه‌گذاری دارد.اصولگرایان از ابتدا بازار فرهنگ را اشتباه فهمیدند و بر این اشتباه اصرار کردند. نمونه آخر سایبری‌ها و توییت‌هایشان. در عرصه رقابتی شما باید حساب کنید که اگر من ادعا کردم «رییس جمهور عوض شود گرانی ریشه‌کن می‌شود»، بعد انتخابات اگر اینطور نشد، چطور جواب بدهیم. اما برای اصولگرایان این نکته اهمیت ندارد و نتیجه اینکه همه آن توییت‌ها الان چماق شده توی سرشان.
آخرین نکته، هرکس با اصولگرایان کار کرده باشد می‌داند که خواسته یا ناخواسته به افراد ظاهرالصلاح میدان می‌دهند، فارغ از تخصص. فرد بی‌تخصص می‌داند که نمی‌تواند بیلان کاری واقعی بدهد، پس بیلان‌سازی می‌کند. کتاب فلان را ارگان‌های اصولگرا فله‌ای می‌خرند و هدیه می‌دهند. کتاب به چاپ ۵۰م می‌رسد،۱۰ میلیون نسخه چاپ و فروخته شده، اما کلا ۱۰ هزارنفر خوانده‌اند. بیلان کاری مدیر مربوطه عالی است اما نتیجه عملی فاجعه.
چیز‌هایی مثل گشت ارشاد و بگیر و ببند‌های اخیر بیش از انکه یک توطئه باشد، تولید بیلان کاری است. مدیر نمی‌تواند در تولید محصول ایکس بیلانی بدهد، چون کلا نمی‌داند چی هست، اما بیلان کاری اصلاح پوشش کارکنان، پخش اذان در اداره و… عالی دارد و با همین‌ها کارش پیش می‌رود. این روز‌ها اگر به خیابان‌ها رفته باشید، تعداد ماشین‌های گشت ارشاد را بیش از پیش مشاهده می‌کنید. از جلوی در مترو گرفته تا خیابان‌های فرعی. این در حالی است که ابراهیم رئیسی پیش از برگزاری انتخابات وعده داده بود به جای گشت ارشاد حجاب، گشت ارشاد مدیران را راه‌اندازی می‌کند. با این حال آن وعده عملی نشد و فعلا حضور گشت‌های ارشاد در خیابان‌ها افزایش یافته است. اما آیا این اقدام حاکمیت را به خواسته‌هایش خواهد رساند؟ این سئوالی است که علی صوفی فعال سیاسی به آن پاسخ داده است. علی صوفی  می‌گوید: یک کشمکشی میان دو فرهنگ مدت‌هاست که وجود دارد. یک فرهنگ حاکمیتی است و دیگری فرهنگ عمومی مردم. نماد این کشمکش هم به حجاب اجباری برمی‌گردد. از زمانی که حجاب اجباری شد، عده‌ای آن را معارض با آزادی‌های فردی می‌دانستند و حتی برخی از شهروندان که از لحاظ کیش و دین و مذهب خارج از اسلام هستند و در دین آن‌ها اصلا توصیه‌ای به حجاب نشده است، مجبور هستند حجاب را در ایران رعایت کنند.او می‌گوید: اکنون هم گشت ارشاد روز به روز گسترده‌تر شده است؛ مخصوصا در فصل تابستان که گرما زیاد می‌شود و محدودیت جدی با مسئله حجاب وجود دارد، آن کشمکش‌ها بیشتر می‌شود اما این موضوع تناقض‌هایی هم دارد؛ مثلا در جریان انتخابات دیدیم که این موضوعات کاملا برعکس می‌شود و موافقان حجاب اجباری به یکباره مخالف آن می‌شوند یا فردی که در روز عادی دستگیر می‌شود، در روز‌های دیگری همچون ۲۲ بهمن سوژه دوربین‌های صداوسیما می‌شود.صوفی می‌گوید: پدیده بدحجابی فقط در ایران است. در سایر کشور‌ها اصلا چنین چیزی وجود ندارد. مردم یا معتقد هستند و حجاب را رعایت می‌کنند یا نیستند و حجاب ندارند. حتی پیش از انقلاب هم فقط موضوع عفت عمومی مد نظر بود که برای آقایان هم در نظر گرفته می‌شد.او می‌گوید: با بگیر و ببند‌ و افزایش گشت ارشاد چیزی حل نمی‌شود زیرا حجاب یک امر فکری و اعتقادی است. مگر می‌شود فردی که به این موضوع اعتقادی ندارد را مجبور به رعایت کرد؟ بخش عمده افرادی که از روسری استفاده می‌کنند، اعتقادی ندارند که مو تحریک‌کننده باشد. با چشم و صورت هم می‌توان اغوا و تحریک کرد. شما الان خود مجریان صداوسیما را ببینید. آیا در زندگی شخصی همان شمایلی را دارند که جلوی دوربین دارند؟

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/4/13 -  شماره 5161
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۰۶۲۰
با بگیر و ببند و افزایش گشت ارشاد چیزی حل نمی‌شود؛

تولید بیلان کاری با بگیر و ببند!

تولید بیلان کاری با بگیر و ببند!

سیستم فرهنگی، نه مد لباس، نه قهرمان رسانه‌ای، نه هنرمند نه هیچ چیز فرهنگی روشنی معرفی نمی‌کرد اما با نمونه غربی و ایرانی‌اش هم مخالف بود. عملا ظرف را خالی کرده بود و هر چیزی می‌شد ریخت در آن ریخت. در آن دوره قدرت هالیوود که هنوز نت و ماهواره نبود، ظرف را پر کرد و زمانی قبول کردند که از ابزار فرهنگی مثل مد، موسیقی و… استفاده کنند که عملا ظرف پرشده بود. از اینجا مرحله دوم شروع شد. در مرحله دوم سعی کردند مبارزه فرهنگی کنند، اما آدمش را نداشتند. روزنامه کیهان پاورقی‌هایی علیه هر نوع فلسفه ممکن می‌رفت و اگزیستانسیالیست و اومانیست را به عنوان فحش به کار می‌برد.این پاورقی‌ها آنقدر بی‌معنا و بدون منطق بود که اندک همکاران اهل فلسفه روزنامه هم از آن جدا شدند و نشریه کیان را منتشر کردند. از اینجا دگراندیشان وارد جریان شدند و در دهه ۷۰ منابع فلسفه، جامعه‌شناسی، ادبیات و… منتشر شدند و خوانندگان متوجه تفاوت مثلا تفکر اگزیستانسیالیسم با آنچه کیهان معرفی می‌کرد شدند. نشریاتی مثل گردون، دنیای سخن، جامعه و… نقدهای هنری/فلسفی جدی را مطرح کردند، اما اصولگرایان به جای تغییر رویکرد، از ابزار قدرت بهره گرفتند و دست به تعطیلی نشریات زدند اما دوران ظهور ماهواره بود و این حرکت جز روی بخش معتقد که ماهواره را حذف می‌کرد تاثیر نداشت. بعد‌ها اینترنت امد و ماهواره همه‌گیر شد، اما اصولگرایان همان روش کیهان را ادامه دادند و کم‌کم دایره تاثیرشان به معتقدان سفت و سخت اصولگرایی محدود شد، زیرا در دوران اینترنت نمی‌شد دروغی گفت که فورا لو نرود. مصاحبه رونالدو اخرین نمونه است.در واقع سیستم فرهنگی اصولگرا بر اساس انحصار تعریف‌شده است و تصویری از جهان رسانه‌ای رقابتی ندارد. از طرف دیگر بخشی از جامعه خسته از شرایط، به ماهواره پناه بردند. در این بخش هم همان نوع مخاطب معتقد شبیه اصولگرا شکل گرفت که حالا هر چیزی مثلا من‌وتو بگوید، باور میکند.رسانه‌های داخلی عرصه را ابتدا به نگاه غیررقابتی باختند، بعد در رقابت شکست خوردند و این همان واقعیتی است که در سایر عرصه‌های فعالیت اصولگرایان دیده می‌شود. شاید در عرصه‌های مدیریتی بشود رقبا را حذف کرد، اما در عرصه رسانه اینکار ممکن نیست. اینترنت صیانت هم بشود، یک‌سال نشده راهکارش را فناوری پیش پا می‌گذارد، چرا؟ چون صیانت ۸۵ میلیون نفر بازار بالقوه ایجاد می‌کند که ارزش سرمایه‌گذاری دارد.اصولگرایان از ابتدا بازار فرهنگ را اشتباه فهمیدند و بر این اشتباه اصرار کردند. نمونه آخر سایبری‌ها و توییت‌هایشان. در عرصه رقابتی شما باید حساب کنید که اگر من ادعا کردم «رییس جمهور عوض شود گرانی ریشه‌کن می‌شود»، بعد انتخابات اگر اینطور نشد، چطور جواب بدهیم. اما برای اصولگرایان این نکته اهمیت ندارد و نتیجه اینکه همه آن توییت‌ها الان چماق شده توی سرشان.
آخرین نکته، هرکس با اصولگرایان کار کرده باشد می‌داند که خواسته یا ناخواسته به افراد ظاهرالصلاح میدان می‌دهند، فارغ از تخصص. فرد بی‌تخصص می‌داند که نمی‌تواند بیلان کاری واقعی بدهد، پس بیلان‌سازی می‌کند. کتاب فلان را ارگان‌های اصولگرا فله‌ای می‌خرند و هدیه می‌دهند. کتاب به چاپ ۵۰م می‌رسد،۱۰ میلیون نسخه چاپ و فروخته شده، اما کلا ۱۰ هزارنفر خوانده‌اند. بیلان کاری مدیر مربوطه عالی است اما نتیجه عملی فاجعه.
چیز‌هایی مثل گشت ارشاد و بگیر و ببند‌های اخیر بیش از انکه یک توطئه باشد، تولید بیلان کاری است. مدیر نمی‌تواند در تولید محصول ایکس بیلانی بدهد، چون کلا نمی‌داند چی هست، اما بیلان کاری اصلاح پوشش کارکنان، پخش اذان در اداره و… عالی دارد و با همین‌ها کارش پیش می‌رود. این روز‌ها اگر به خیابان‌ها رفته باشید، تعداد ماشین‌های گشت ارشاد را بیش از پیش مشاهده می‌کنید. از جلوی در مترو گرفته تا خیابان‌های فرعی. این در حالی است که ابراهیم رئیسی پیش از برگزاری انتخابات وعده داده بود به جای گشت ارشاد حجاب، گشت ارشاد مدیران را راه‌اندازی می‌کند. با این حال آن وعده عملی نشد و فعلا حضور گشت‌های ارشاد در خیابان‌ها افزایش یافته است. اما آیا این اقدام حاکمیت را به خواسته‌هایش خواهد رساند؟ این سئوالی است که علی صوفی فعال سیاسی به آن پاسخ داده است. علی صوفی  می‌گوید: یک کشمکشی میان دو فرهنگ مدت‌هاست که وجود دارد. یک فرهنگ حاکمیتی است و دیگری فرهنگ عمومی مردم. نماد این کشمکش هم به حجاب اجباری برمی‌گردد. از زمانی که حجاب اجباری شد، عده‌ای آن را معارض با آزادی‌های فردی می‌دانستند و حتی برخی از شهروندان که از لحاظ کیش و دین و مذهب خارج از اسلام هستند و در دین آن‌ها اصلا توصیه‌ای به حجاب نشده است، مجبور هستند حجاب را در ایران رعایت کنند.او می‌گوید: اکنون هم گشت ارشاد روز به روز گسترده‌تر شده است؛ مخصوصا در فصل تابستان که گرما زیاد می‌شود و محدودیت جدی با مسئله حجاب وجود دارد، آن کشمکش‌ها بیشتر می‌شود اما این موضوع تناقض‌هایی هم دارد؛ مثلا در جریان انتخابات دیدیم که این موضوعات کاملا برعکس می‌شود و موافقان حجاب اجباری به یکباره مخالف آن می‌شوند یا فردی که در روز عادی دستگیر می‌شود، در روز‌های دیگری همچون ۲۲ بهمن سوژه دوربین‌های صداوسیما می‌شود.صوفی می‌گوید: پدیده بدحجابی فقط در ایران است. در سایر کشور‌ها اصلا چنین چیزی وجود ندارد. مردم یا معتقد هستند و حجاب را رعایت می‌کنند یا نیستند و حجاب ندارند. حتی پیش از انقلاب هم فقط موضوع عفت عمومی مد نظر بود که برای آقایان هم در نظر گرفته می‌شد.او می‌گوید: با بگیر و ببند‌ و افزایش گشت ارشاد چیزی حل نمی‌شود زیرا حجاب یک امر فکری و اعتقادی است. مگر می‌شود فردی که به این موضوع اعتقادی ندارد را مجبور به رعایت کرد؟ بخش عمده افرادی که از روسری استفاده می‌کنند، اعتقادی ندارند که مو تحریک‌کننده باشد. با چشم و صورت هم می‌توان اغوا و تحریک کرد. شما الان خود مجریان صداوسیما را ببینید. آیا در زندگی شخصی همان شمایلی را دارند که جلوی دوربین دارند؟

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد