رییس جمهور طی سخنانی از برخی خواص گله مند بوده اند که چرا سکوت اختیار کرده و به وظیفه ی اخلاقی و انقلابی خود عمل نکرده اند.
ای کاش یکی از همان خواص ساکت، لااقل یک بار هم که شده، به نمایندگی از بخش بزرگی از ملت داغدار، دردمند و بی رسانه ایران، چند نکته را با ایشان درمیان میگذاشت. چرا که تقریبا تمامیاین خواص همان کسانی هستند که در طول دوره ریاست جمهوری شما و برخی مدیران ناکارآمد دولت تان، در برابر همه مشکلاتی که به طور مستمر بر زندگی روزمره مردم و معیشت نیمه جان آنها نازل کردید، سکوت کردهاند. این خواص، آزادسازی قیمتها و تورم کمرشکن چند صد درصدی مواد غذایی و مایحتاج اولیه مردم، و گسترش یکباره فقر مطلق پس از آن و فراموش کردن وعدههایی که هنگام انتخابات به ملت دادید، درباره مسکن و اشتغال و فضای مجازی را دیده اند و سکوت کرده اند. این خواص ادامه سریال ناشایسته گزینیها را به گونه ای افراطی تر و فراگیرتر از دولتهای قبل، در دولت شما دیدند و سکوت کرده اند.
این خواص دهها مورد از تضییع حقوق عمومیرا، غیبت اراده مردم و نهادهای مدنی در چرخه سیاستگذاری را، شروع چرخه رویارویی با مردم معترضِ دست خالی را و دهها مورد از این دست رویدادها که از قضا همه آنها به ضرر ملت هم هستند را دیده اند و سکوت کرده اند...فکر نمیکنید بعد از این همه سکوت، دیگر به ساکت ماندن عادت کرده اند؟ چرا از آنها انتظار ترک عادت دارید؟ اگر میخواستند سکوت نکنند، در این روزها و در موقعیت فعلی، دقیقا وظیفه اخلاقی و انقلابی شان چه بود و از چه چیزی باید دفاع میکردند؟ این عمل به وظیفه دقیقا چه چیزی را تغییر میداد و مثلا چه فایده ای برای شما یا مردم داشت؟ تمامیتریبونهای رسمیو رسانههای جمعی کشور تا امروز در چهارچوب انحصارگرایی حاکم، دربست در اختیار شما و این خواص بوده و به جز در این مورد، تقریبا در قریب به اتفاق موارد مشابه، فقط خواسته و صدای شما و خواص بوده که انعکاس یافته است و نتیجه این هژمونی رسانه ای و پروپاگاندای ایدئولوژیک، این وضعی است که میبینید. در سوی دیگر، مردم حتی در حد چند جمله در نطق یک نماینده مجلس نیز مجال نمییابند و اندک مجالی اگر در فضای مجازی هم داشته باشند، تمام تلاشها بر صیانت این فضا و گرفتن آن از جامعه است. این یعنی سکوت چیزی بدی نیست به شرط آنکه از سوی مردم باشد.
اما بد نیست به این نکته هم توجه داشته باشیم که سکوت نکردن خواص تا جایی ممکن است موثر باشد که اکثریت جامعه و مردم همچنان سکوت کرده باشند و یا به سکوت واداشته شده باشند. آنجا که بخش بزرگی از جامعه سکوت را بشکنند، صدایشان آن قدر بلند هست که با همه بی صدایی و بی رسانه بودن شان، جایی برای به گوش رسیدن صدای خواص باقی نمیگذارد. پس شایسته تر آن است که از سکوت جامعه نگران باشیم. به مردم تریبون بدهیم تا سکوت شان را بشکنند. تدبیر و تاثیری اگر باشد، در شنیدن صدای مردم است. خواصی که به سکوت عادت کرده اند سکوت و فریادشان تفاوت چندانی ندارد...