سعید معیدفر افزود : در سال ۹۶ اولین اعتراضات گسترده را داریم و وارد فاز جدیدی از اعتراضات میشویم که به شدت خشونت بار است؛ یعنی شاید سالهای ۷۸ و ۸۸ خشونت پرهیز است ولی با ورود اعتراضات به سمت طبقات محرومتر یا کم برخوردارتر، با اعتراضات خشونت آمیز مواجه میشویم. ۹۸ عملا اوج این جریان اعتراضی افرادی است که به وضعیت معیشتی سخت گرفتار هستند و کمبودهایی دارند ولی هر روز دیدیم که دامنه اعتراضات گستردهتر شد و به مناطق محرومتر و شهرهای کوچکتر رفت و به تدریج یک گستره کشوری را فرا گرفت؛ و این برخوردها خاطره بسیار نامیمونی را در تاریخ ایران رقم میزند. وی تأکید کرد: از آخر شهریور که مرگ مهسا امینی اتفاق میافتد وارد فاز جدیدی میشویم. به اعتقاد من جنس اعتراضات در این دوره از هر جهت یک تفاوت اساسی با دورههای گذشته پیدا میکند. به لحاظ زمانی، الان دو ماه است که این اعتراضات پیوسته و روزانه دارد استمرار پیدا میکند و به لحاظ مکانی هم میشود گفت که حتی شهرهای ۲۰ هزار نفری و ۳۰ هزار نفری را هم در بر گرفته است جایی از ایران نیست که درگیر اعتراضات نشده باشد. از نظر گروههای اجتماعی هم اگرچه زنان و جوانان در محور این اعتراضات قرار دارند، ولی به یک عبارت میتوانیم بگوییم تمام گروههای سنی دیگر با توجه به زمینه گسترده اعتراضاتی که از قبل وجود داشته، همدلی دارند. این همدلی را در شعارهای شبانه میشنویم و در مراسم تشییع کشتههای این اعتراضات و در کنار زندانها برای کسانی که بازداشت شدهاند به صورت گسترده میبینیم؛ یا فعالیتهایی که اقشار مختلف انجام میدهند و میبینیم هنرمندان و ورزشکاران در گروههای سنی مختلف دارند نسبت به این اعتراضات عکسالعمل نشان میدهند. رئیس انجمن جامعه شناسی ایران افزود: به نظر میرسد اگرچه زنان و جوانان در میدان اصلی اعتراضات قرار گرفتهاند و به طور پراکنده گروههای سنی دیگر هم هستند، اما در واقع پشتوانه اینها گروههای سنی هستند که خودشان را ناکام یافته اند؛ پدران و مادرانی که در واقع خودشان را پیوسته در دورههای زمانی مختلف ناکام دیدهاند و الان احساس میکنند جوانان آنها دارند عملا با شجاعت خودشان جنبههای ناخودآگاه تقاضاها و درخواستهای آنها که سرکوب شده و مورد بیتوجهی قرار گرفته را بازنمایی میکنند. بنابر این اگر این پشتوانه و حمایت از گروههای سنی دیگر نبود قطعا جوانان نمیتوانستند این مدت کار را ادامه بدهند و همچنان در میدان باشند.
وی اظهار داشت: اگرچه بعضیها راجع به گروههای سنی گفتهاند که ما شاهد یک «شکاف نسلی» هستیم، ولی تحقیقات من نشان میدهد که این شکاف، «شکاف نسل تاریخی» است و «شکاف نسل سنی» نیست. یعنی به عبارتی ما شاهد یک شکاف عمیق فرهنگی و نسلی هستیم بین گروههای جوان، میانسال و سالمندی که با ارزشهای دهه ۵۰ هویت پیدا کردهاند با گروههای جوان، میانسال و سالمندی که خودشان را در هویت جدید شناسایی کردهاند و به تدریج هر هر روز دارد شدیدتر و وسیعتر میشود. بر اساس آمارهایی که از نگرشهای سه گروه سنی انجام شده، هرچه جلو آمده ایم درست است که ارزشهای جوانان نسبت به میانسالان و سالمندان کمی متفاوت است اما گروههای سنی دیگر هم دارند به آنها نزدیک میشوند و آنها هم خودشان را با آرمانها و اندیشههای جدید وفق داده اند. وی افزود: به نظر میرسد که این جنبش توانسته خودش را حقنه کند و تقریبا همه بپذیرند که اتفاقی افتاده اما هر نوع افزودنی بر این جنبش میتواند آن را دچار زوال کند. اینکه این جنبش در صدد است انقلاب شود، بدون در نظر گرفتن مبانی دیگر چنین انقلابی، میتواند برای آن خطرساز باشد. هر نوع چیز دیگری چه در داخل و چه در خارج بر این جنبش بار شود آن را بر زمین خواهد زد و میتواند آن را به عنوان یک تجربه ناموفق در تاریخ این کشور ثبت کند.