کد خبر: ۱۳۱۷۵۰
چه می‌توان کرد که میانه‌روی جانشین تندروی شود؟

حکمرانی کشور باید متعادل باشد

فضای اجتماعی و سیاسی به گونه‌ای است که کمتر رنگ و نقشی از میانه‌روی و اعتدال در آن می‌بینیم؛ عنصری مهم که برای استحکام استوانه‌های نگاه‌دارنده سیاست و جامعه همواره ضروری بوده و هست؛ اما چه عواملی دست به دست می‌دهند که سیاست در ایران همواره گرایش به رادیکالیسم داشته باشد؟ آیا نفی میانه‌روی ریشه‌های اندیشه‌ای دارد یا سابقه تاریخی نیز مقوم چنین امری است؟ چه می‌توان کرد که میانه‌روی جانشین تندروی شود؟

حسین انواری،  عضو حزب مؤتلفه اسلامی درباره ویژگی‌های یک جامعه میانه‌رو گفت: ‌جامعه ما متکی به اصول و ارزش‌های اسلامی است و بر اساس این ارزش‌ها خواستار برقراری تعادل اجتماعی و سیاسی است و هر عاملی که این تعادل را برهم زند، مقبول نیست. حالا باید دید چه عواملی این تعادل را بر هم می‌زنند و حکمران‌ها باید همواره حفظ تعادل در جامعه را در دستور کار خود قرار دهند؛ به بیان دیگر حکمرانی کشور باید متعادل باشد و وقتی در یک نهاد تعادل بر هم می‌خورد زنگ خطری برای آن نهاد است‌. انواری در پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث مخدوش‌شدن میانه‌روی در کشور می‌شود، افزود: ‌از ابتدای انقلاب اسلامی با یک جبهه قوی ضدتعادل در داخل کشور مواجه بودیم؛ مثلا تحریم، یکی از عواملی است که جامعه را از تعادل خارج می‌کند. بسیاری از مشکلات کنونی به دلیل تحریم‌هاست. آستانه تحمل مردم به دلیل فشارهایی که وارد می‌شود از تعادل خارج می‌کند و ایجاد خشم می‌شود؛ مردم در چنین شرایطی تصور می‌کنند در معرض ظلم قرار گرفته‌اند. از آن سو همه آن عواملی که ظالمانه این تحریم‌ها را ایجاد کرده‌اند سوار بر همین شرایط می‌شوند؛ یعنی اول عارضه‌ای را ایجاد کرده‌اند و خودشان سوار بر آن عارضه می‌شوند و می‌بینیم مردم در تنگنا قرار می‌گیرند. بخشی از این برهم‌خوردن تعادل ناشی از فشارهایی است که اجازه ندادند کار پیش برود. جریان‌هایی که بر این بستر سوار می‌شود و با تبلیغات مسموم خودشان چه به صورت صوتی و تصویری و چه به صورت مکتوب و اینترنتی عارضه‌ها را تشدید می‌کنند تا مردم به ناامیدی و بن‌بست برسند. وقتی این بن‌بست ایجاد می‌شود تعادل مخدوش می‌شود. ناآرامی‌ ایجاد می‌شود، مردم احساس می‌کنند نمی‌توانند زندگی خودشان را سامان دهند و خشمگین می‌شوند و می‌خواهند به شکلی این خشم را تخلیه کنند اما همه باید بدانند که نقد و حتی اعتراض، اغتشاش نیست و همه حواسشان باشد که دشمنان خارجی با کمک مزدوران داخلی می‌خواهند نقدها را به آشوب تبدیل کنند‌.
حجت‌الاسلام  احمد مازنی، نماینده مجلس دهم و فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره زمینه‌های فکری افراط‌گرایی در سال‌های بعد از انقلاب گفت: ‌اکنون در شرایطی قرار داریم که جریانی با عنوان انقلابی‌گری تلاش می‌کند هر مسیر اصلاحی و معتدلی را با اتهاماتی مانند ضدانقلاب، غرب‌گرا، وابسته و ... به انزوا براند و هر تفکر میانه‌رویی را مخدوش کند. چنین جریانی چه واقعا به این رویکرد باور داشته باشد و چه عناصر نفوذی در آن حضور داشته باشند، به هر حال ادعایش این است که زمینه را برای ظهور امام زمان(عج) آماده می‌کند؛ رویکردی که پیش از این‌ها در دوران صفویه هم شاهدش بودیم. قبل از انقلاب اسلامی هم جریانی ضدبهایی شکل گرفت که همین هدف را دنبال می‌کرد و بعدها شاهد شکل‌گیری انجمن حجتیه با همین رویکرد بودیم. انجمن حجتیه از این باب که نیروهای مذهبی را جذب می‌کرد، مثبت بود اما شاه را در انتقادهایش استثنا کرده بود و اصلا این جریان اهل مبارزه نبود و به ریشه‌های واقعی فساد توجه نمی‌کرد زیرا باور داشتند باید جامعه مملو از فساد شود تا امام زمان ظهور کند؛ به همین دلیل در مبارزه با فساد اقدامی انجام نمی‌داد. بعد از انقلاب هم صرفا دنبال بحث‌های جدای از جریان انقلاب بودند. مثلا سعی می‌کردند نشانه‌های ظهور را با شخصیت‌های انقلاب تطبیق دهند و گفتند شعیب بن صالح که فردی کم ریش و مو است، همان آقای هاشمی رفسنجانی است. بعدها مدام شبیه‌سازی می‌کردند و تصور می‌کردند خودشان ابوذر زمان هستند و بقیه طلحه و زبیر. آنها همچنان دنبال شعیب می‌گشتند تا وقتی آقای هاشمی مورد غضبشان قرار گرفت گفتند، آقای احمدی‌نژاد همان شعیب است. واقعیت این است که ما هم به امام زمان باور داریم و قائلیم که باید جامعه‌ای مورد نظر حضرت داشته باشیم اما مسئله آمیخته‌کردن دین و مهدویت به مبانی‌ای است که مورد اتفاق نظر علما و عقلا نیست که بر اساس تکیه به چنین تفکراتی رویکردهای افراطی در پیش گرفته می‌شود و صریح می‌شود گفت که بخشی از تفکر حجتیه بر گسترش دایره افراطی‌گری مؤثر بوده است‌.
 این فعال سیاسی درباره جریان‌های سیاسی افراطی موجود ادامه داد: ‌اگر جریان‌های سیاسی موجود در ایران را اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان بدانیم، طیف‌هایی درون اینها هم وجود دارند. جبهه پایداری منتهی علیه راست قرار دارند و شاید تفکرات این طیف نزدیک به تفکراتی که پیشتر گفتم باشد اما من نمی‌توانم بگویم جبهه پایداری نماد حجتیه است اما مسئله فقط این نیست و نیروهایی در جبهه اصول‌گرایی وجود دارند که عضو پایداری هم نیستند اما چه بسا از نیروهای پایداری تندروتر هستند و افراطی‌تر فکر می‌کنند و از قضا در نظام تصمیم‌سازی کشور حضور دارند‌. 
مازنی همچنین در پاسخ به اینکه اکنون چه باید کرد، گفت: ‌وقتی میانه‌روی به انزوا رانده و مشکلات اقتصادی هم شدید شد، نارضایتی مردم افزایش یافت. نباید کار به اینجا می‌رسید که برخی حتی کلیت نظام را نشانه بروند و می‌شد با پاسخگویی تدریجی مطالبات مردم از بروز وضعیت کنونی جلوگیری کرد. هنوز هم نیروهای معتدل هستند و می‌توان از آن‌ها بهره برد؛ نیروهایی در هر دو جناح سیاسی. ما آقای خاتمی را در جبهه اصلاحات نماد اعتدال می‌دانیم. در آن سو هم آقای ناطق نوری همین‌طور است. افرادی مانند آقایان باهنر، لاریجانی، نبوی و...همه در دو چیز مشترک‌اند؛ نخست مشی اعتدالی‌شان و دوم آنکه به حاشیه رانده شده‌اند. این را هم بگویم که متأسفانه فضایی ایجاد شده است که به افراد میانه‌رو هجمه وارد می‌شود. یک عنوانی هم باب شده که می‌گویند برخی وسط‌باز هستند.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/9/13 -  شماره 5262
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۱۷۵۰
چه می‌توان کرد که میانه‌روی جانشین تندروی شود؟

حکمرانی کشور باید متعادل باشد

فضای اجتماعی و سیاسی به گونه‌ای است که کمتر رنگ و نقشی از میانه‌روی و اعتدال در آن می‌بینیم؛ عنصری مهم که برای استحکام استوانه‌های نگاه‌دارنده سیاست و جامعه همواره ضروری بوده و هست؛ اما چه عواملی دست به دست می‌دهند که سیاست در ایران همواره گرایش به رادیکالیسم داشته باشد؟ آیا نفی میانه‌روی ریشه‌های اندیشه‌ای دارد یا سابقه تاریخی نیز مقوم چنین امری است؟ چه می‌توان کرد که میانه‌روی جانشین تندروی شود؟

حسین انواری،  عضو حزب مؤتلفه اسلامی درباره ویژگی‌های یک جامعه میانه‌رو گفت: ‌جامعه ما متکی به اصول و ارزش‌های اسلامی است و بر اساس این ارزش‌ها خواستار برقراری تعادل اجتماعی و سیاسی است و هر عاملی که این تعادل را برهم زند، مقبول نیست. حالا باید دید چه عواملی این تعادل را بر هم می‌زنند و حکمران‌ها باید همواره حفظ تعادل در جامعه را در دستور کار خود قرار دهند؛ به بیان دیگر حکمرانی کشور باید متعادل باشد و وقتی در یک نهاد تعادل بر هم می‌خورد زنگ خطری برای آن نهاد است‌. انواری در پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث مخدوش‌شدن میانه‌روی در کشور می‌شود، افزود: ‌از ابتدای انقلاب اسلامی با یک جبهه قوی ضدتعادل در داخل کشور مواجه بودیم؛ مثلا تحریم، یکی از عواملی است که جامعه را از تعادل خارج می‌کند. بسیاری از مشکلات کنونی به دلیل تحریم‌هاست. آستانه تحمل مردم به دلیل فشارهایی که وارد می‌شود از تعادل خارج می‌کند و ایجاد خشم می‌شود؛ مردم در چنین شرایطی تصور می‌کنند در معرض ظلم قرار گرفته‌اند. از آن سو همه آن عواملی که ظالمانه این تحریم‌ها را ایجاد کرده‌اند سوار بر همین شرایط می‌شوند؛ یعنی اول عارضه‌ای را ایجاد کرده‌اند و خودشان سوار بر آن عارضه می‌شوند و می‌بینیم مردم در تنگنا قرار می‌گیرند. بخشی از این برهم‌خوردن تعادل ناشی از فشارهایی است که اجازه ندادند کار پیش برود. جریان‌هایی که بر این بستر سوار می‌شود و با تبلیغات مسموم خودشان چه به صورت صوتی و تصویری و چه به صورت مکتوب و اینترنتی عارضه‌ها را تشدید می‌کنند تا مردم به ناامیدی و بن‌بست برسند. وقتی این بن‌بست ایجاد می‌شود تعادل مخدوش می‌شود. ناآرامی‌ ایجاد می‌شود، مردم احساس می‌کنند نمی‌توانند زندگی خودشان را سامان دهند و خشمگین می‌شوند و می‌خواهند به شکلی این خشم را تخلیه کنند اما همه باید بدانند که نقد و حتی اعتراض، اغتشاش نیست و همه حواسشان باشد که دشمنان خارجی با کمک مزدوران داخلی می‌خواهند نقدها را به آشوب تبدیل کنند‌.
حجت‌الاسلام  احمد مازنی، نماینده مجلس دهم و فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره زمینه‌های فکری افراط‌گرایی در سال‌های بعد از انقلاب گفت: ‌اکنون در شرایطی قرار داریم که جریانی با عنوان انقلابی‌گری تلاش می‌کند هر مسیر اصلاحی و معتدلی را با اتهاماتی مانند ضدانقلاب، غرب‌گرا، وابسته و ... به انزوا براند و هر تفکر میانه‌رویی را مخدوش کند. چنین جریانی چه واقعا به این رویکرد باور داشته باشد و چه عناصر نفوذی در آن حضور داشته باشند، به هر حال ادعایش این است که زمینه را برای ظهور امام زمان(عج) آماده می‌کند؛ رویکردی که پیش از این‌ها در دوران صفویه هم شاهدش بودیم. قبل از انقلاب اسلامی هم جریانی ضدبهایی شکل گرفت که همین هدف را دنبال می‌کرد و بعدها شاهد شکل‌گیری انجمن حجتیه با همین رویکرد بودیم. انجمن حجتیه از این باب که نیروهای مذهبی را جذب می‌کرد، مثبت بود اما شاه را در انتقادهایش استثنا کرده بود و اصلا این جریان اهل مبارزه نبود و به ریشه‌های واقعی فساد توجه نمی‌کرد زیرا باور داشتند باید جامعه مملو از فساد شود تا امام زمان ظهور کند؛ به همین دلیل در مبارزه با فساد اقدامی انجام نمی‌داد. بعد از انقلاب هم صرفا دنبال بحث‌های جدای از جریان انقلاب بودند. مثلا سعی می‌کردند نشانه‌های ظهور را با شخصیت‌های انقلاب تطبیق دهند و گفتند شعیب بن صالح که فردی کم ریش و مو است، همان آقای هاشمی رفسنجانی است. بعدها مدام شبیه‌سازی می‌کردند و تصور می‌کردند خودشان ابوذر زمان هستند و بقیه طلحه و زبیر. آنها همچنان دنبال شعیب می‌گشتند تا وقتی آقای هاشمی مورد غضبشان قرار گرفت گفتند، آقای احمدی‌نژاد همان شعیب است. واقعیت این است که ما هم به امام زمان باور داریم و قائلیم که باید جامعه‌ای مورد نظر حضرت داشته باشیم اما مسئله آمیخته‌کردن دین و مهدویت به مبانی‌ای است که مورد اتفاق نظر علما و عقلا نیست که بر اساس تکیه به چنین تفکراتی رویکردهای افراطی در پیش گرفته می‌شود و صریح می‌شود گفت که بخشی از تفکر حجتیه بر گسترش دایره افراطی‌گری مؤثر بوده است‌.
 این فعال سیاسی درباره جریان‌های سیاسی افراطی موجود ادامه داد: ‌اگر جریان‌های سیاسی موجود در ایران را اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان بدانیم، طیف‌هایی درون اینها هم وجود دارند. جبهه پایداری منتهی علیه راست قرار دارند و شاید تفکرات این طیف نزدیک به تفکراتی که پیشتر گفتم باشد اما من نمی‌توانم بگویم جبهه پایداری نماد حجتیه است اما مسئله فقط این نیست و نیروهایی در جبهه اصول‌گرایی وجود دارند که عضو پایداری هم نیستند اما چه بسا از نیروهای پایداری تندروتر هستند و افراطی‌تر فکر می‌کنند و از قضا در نظام تصمیم‌سازی کشور حضور دارند‌. 
مازنی همچنین در پاسخ به اینکه اکنون چه باید کرد، گفت: ‌وقتی میانه‌روی به انزوا رانده و مشکلات اقتصادی هم شدید شد، نارضایتی مردم افزایش یافت. نباید کار به اینجا می‌رسید که برخی حتی کلیت نظام را نشانه بروند و می‌شد با پاسخگویی تدریجی مطالبات مردم از بروز وضعیت کنونی جلوگیری کرد. هنوز هم نیروهای معتدل هستند و می‌توان از آن‌ها بهره برد؛ نیروهایی در هر دو جناح سیاسی. ما آقای خاتمی را در جبهه اصلاحات نماد اعتدال می‌دانیم. در آن سو هم آقای ناطق نوری همین‌طور است. افرادی مانند آقایان باهنر، لاریجانی، نبوی و...همه در دو چیز مشترک‌اند؛ نخست مشی اعتدالی‌شان و دوم آنکه به حاشیه رانده شده‌اند. این را هم بگویم که متأسفانه فضایی ایجاد شده است که به افراد میانه‌رو هجمه وارد می‌شود. یک عنوانی هم باب شده که می‌گویند برخی وسط‌باز هستند.

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد