نائب رئیس سابق مجلس به استفاده از تکنیک و حربهای دیگر از تندروها که برای حذف نظر دیگران یا منحرف کردن نمایندگان از تصمیمی در مجلس به دروغ میگویند «به مصلحت نظام نیست» اشاره کرد و گفت: «زمانی که در مجلس بودم اظهارنظر و نطقهایی داشتم اما خیلی از تندروها خصوصی به من میگفتند ما همه حرفهای شما را قبول داریم ولی جرات نمیکنیم بگوییم. بعضیها هم میگفتند حرفهای شما درست است اما نگویید، چون به صلاح نظام نیست. در واقع خیلی از آنها میدانند حرف درست چیست ولی عقاید خودشان را نمیگویند.» علی مطهری با اشاره به بهرهبرداری سیاسی از نام رهبری و نقل برخی پیامهای نادرست با اسم ایشان، به تاکتیک برخی افراد برای حفظ منافع شخصی خود با بهرهبرداری از نام رهبری اشاره میکند و افزود:«خیلیها هم کاسههای داغتر از آش هستند و افراط میکنند. مثلاً رهبری میگویند ممکن است کسی از من انتقادی داشته باشد، باید آزاد باشد و بتواند حرفش را بزند، ولی یک عده تحمل چنین چیزی را ندارند. برای مثال اگر در دانشگاه دانشجویی حرفی زده باشد به کمیته انضباطی میرود در صورتی که این موضوع خلاف نظر رهبر است.» مطهری راهکار عبور جمهوری اسلامی از اعتراضات و بحران فعلی را انتخابات آزاد دانسته و هشدار میدهد که «اگر بنا باشد همین رویه ادامه پیدا کند و اگر بنا باشد انتخاباتهای آینده مانند انتخاباتهای قبلی باشد، حتما آینده خوبی نخواهیم داشت. اگر مجلس نقش واقعی خودش را پیدا نکند به طور قطع آینده خوبی نداریم. برای مثال، در زمینه روابط خارجی، نمیشود چند نفر تصمیم بگیرند که روابط خارجی به شرق گرایش پیدا کند، یا حتی به نوعی در جنگ اوکراین هم شرکت کنیم؛ در صورتی که اکثریت مردم موافق نیستند. این تصمیمها کجا گرفته میشود؟ آیا واقعا مجلس به عنوان نماینده مردم در این تصمیمات نقشی دارد؟» وی معتقد است: «اگر انتخابات آزاد شود، خیلی از نخبگان وارد فضای سیاسی از جمله مجلس میشوند. یا اگر ما احزاب قوی داشته باشیم و به اینها اجازه دهند حرف بزنند و انتقاد کنند و بلافاصله آنها را تعطیل نکنند، باعث میشود جایی برای نخبگان باز شود تا حرفهایشان را بزنند و تاثیر بگذارند؛ ولی اگر بخواهیم رویه فعلی را ادامه دهیم، باز همین مشکلات را داریم.» نماینده مجلس دهم با اشاره به ضرورت تشکیل جریانهای سیاسی قوی برای هدایت اعتراضات خیابانی به مجاری قانونی میگوید:«اگر افرادی با انگیزه، حزب یا جبهه قوی تشکیل دهند تا جریانساز شوند، بسیار خوب خواهد بود. ولی میدانید که اگر فقط مقداری حرفهای ما با نظرات رسمی نظام فاصله داشته باشد، مانع میشوند. اگر احساس کنند فردی یا گروهی دارد دارای پایگاه قوی اجتماعی میشود، مانع او میشوند. آقای فردوسیپور که بین جوانان نفوذ پیدا کرد از جمله این موارد است که ناگهان برکنار شد. به همین دلیل افراد وارد نمیشوند. بعضی هم که وارد میشوند، محافظهکار هستند. برای مثال در مجلس دهم فراکسیون امید تشکیل شد که در ابتدا امیدی هم ایجاد کرد، ولی مطابق انتظارات رفتار نکرد. آقای عارف آدم محافظهکاری بود و اجازه نمیداد خیلی از کارها انجام شود. من با این که اصلاحطلب نیستم، ولی چون در لیست اصلاحطلبان بودم صحیح نمیدیدم از آنان جدا شوم. با این همه خیلی کارها میخواستیم بکنیم، اما اجازه نمیدادند.» تنظیم روابط مجلس و رهبری، بخش دیگری از نظرات علی مطهری بود.
وی معتقد است افرادی در مجلس برای جلب منافع فردی خود از نام رهبری خرج کرده و با نقل پیامهایی که مشخص نیست واقعا از ایشان است بر نظرات مجلس تاثیر میگذارند.ممکن است بگویید سیاستهای کلی با رهبری است و اما اینها سیاست کلی نیست. نه شرقی نه غربی، سیاست کلی است؛ ولی اینکه با روسیه یا آمریکا چه روابطی داشته باشیم، موضوع تخصصی است و مجلس باید نقش داشته باشد ولی در حال حاضر نقشی ندارد. در شرایط کنونی بیشتر نگاه میدان، روی دیپلماسی اثر میگذارد و درست نیست. اینکه ما اکثر آرمانهای انقلاب را فدای صدور انقلاب میکنیم آن هم صدور انقلاب به شکلهای دیگر صحیح نیست. در حالی که هدف اولیه انقلاب این بوده که ایران الگوی یک کشور اسلامی و پیشرفته دارای رفاه بشود و سایر ملتهای مسلمان از ما پیروی کنند، در حالی که الان نه تنها الگو نیستیم بلکه کشورهای اسلامی از ما میترسند و برخی از آنها در دامن اسرائیل افتادهاند.اینها گاهی طراحی و براساس منافع اشخاص است. مثلاً فردی خودش مخالف است و میگوید ابتدا نظر رهبری را بدانیم، در حالی که ممکن است نظر رهبر این باشد که در اینجا مستقل عمل شود. گاهی هم این رفتار ناشی از برداشت غلطی است که از ولایت فقیه دارند. یعنی فکر میکنند ولایت فقیه به معنای تعطیل عقل است، یعنی یک نفر فکر میکند و نظر میدهد، بقیه فقط عمل میکنند.» مطهری در پایان میگوید: ناچارند اصلاحاتی را در حکمرانی انجام دهند نه به خاطر اعتراضات اخیر بلکه قبلا باید این کارها انجام میشد. باید فضای سیاسی و دست مجلس به عنوان نماینده مردم بازتر باشد. صدا و سیما باید رویهاش را تغییر دهد، سختگیریها از روی مطبوعات و به طور کلی رسانهها برداشته شود تا نترسند و دچار خودسانسوری نشوند. برای ایجاد انتخابات آزاد، شورای نگهبان باید روشش را تغییر دهد.مردم ناراضی هستند چون احساس میکنند در سرنوشت کشور شریک نیستند. البته بسیاری از این اصلاحات جز با ورود رهبری امکانپذیر نیست.