این روزها كه همزمان شده با آغاز دور تازهای از مذاكرات وین برای توافق هستهای، بسیاری از بازارها و فعالیتهای اقتصادی به حالت ركود و تعلیق درآمده تا نتایج پایانی مذاكرات مشخص شود، چرا كه هر كسی در این كشور زندگی میكند، میداند كه توافق از بزرگترین مسائل اقتصادی تا كوچكترین موارد تاثیر مستقیم دارد و اتفاقا بر زندگی و معیشت مردم تاثیر غیرقابل انكاری هم دارد. هر چه دولتها شعار دهند كه سفره مردم را با برجام گره نخواهیم زد اما در عمل كاملا مشخص است كه نمیتوانند در برابر تحریمها از پتانسیلهای اقتصادی كشور بهرهمند شوند و یكی از علل مهم این وضعیتی كه هماكنون مردم گرفتار آن هستند، تحریمهاست. هر چند انقدر این مذاكرات كشدار و طولانی و بیهوده شده است كه كارایی اصلی خود را از دست داده است و بخشی از مردم حتی اخبار آن را آن قدر مهم نمیدانند كه پیگیری كنند، اما بسیاری از بازارها و فعالان اقتصادی در انتظار و امید به ثمر نشستن برجام لحظه شماری میكنند.
اما چرا این مذاكرات و حصول احتمالی توافق و حتی ازدست رفتن توافق تا این اندازه مهم است؟ پیشبینی اقتصاد ایران تا حدودی ناشی از شرایط تحریم است؛ اگر کشور تحریم نباشد، دو اتفاق مهم در اقتصاد ایران میافتد؛ اتفاق مهم اول آن است که دهها میلیارد دلار از ارز، آزاد خواهد شد که بر روی نرخ تورم تاثیری مثبت خواهد داشت؛ مساله مهم بعدی آن است که بخش بازرگانی و صادرات و واردات به روال عادی باز خواهد گشت که این امر هم بر روی نرخ ارز اثرگذار است و هم بر صنایعی که امروز در ظرفیت کامل فعال نیستند نیز تاثیر دارد. البته همه آنچه گفته شد، برای شرایطی است که برجام احیا شود اما اگر نشود، به دلیل مشکلاتی که در نقل و انتقالات پولی و اخلالی که در صادرات و واردات کالاها ایجاد میشود، انتظار این است که نرخ دلار افزایش یابد و انتظار افزایش نرخ تورم را نیز داشته باشیم. در نقطه مقابل اگر شرایط صادرات و واردات همچنان مثل قبل بماند، انتظار اینکه شاخصهای پولی اصلاح شود، دور از ذهن خواهد بود.