مجلس یازدهم که در فضای بعد از خروج ترامپ از برجام و بالا رفتن قیمت ارز و کالاها، به لطف نظارت استصوابی و شعار رفع معیشت مردم شروع به کار کردند، بعد از سه سال، تنها چیزی که هیچ نشان و نمودی در آن نداشتند، دغدغه مردم و مشکلات آنها بود. تا زمانی که دولت قبلی بر سر کار بود، هر روز انتقاد و حمله به دولتمردان سابق در برنامههایشان بود و نهایت با مصوبه «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» در پاییز ۹۹، مانع بزرگی بر سر راه احیای توافق هستهای ایجاد و کار را به اینجا رساندند.
در این میان، با روی کار آمدن دولت جدید و اجرایی شدن پروژه حاکمیت یک دست، مجلس یازدهم همراهی و هم نوایی شدیدی با دولت سیزدهم انجام و با غش کردن جانب دولت، مشخص شد مردم پوششی بیش نبوده و هدف از ابتدا بستر سازی بری تسلط کامل اصولگرایان بوده است و بس! نشان به آن نشان که در مدت ۱۵ ماه از عمر دولت سیزدهم، از وظایف اصلی مجلس که نظارت بر دولت و پاسخگو کردن از طریق سوال و استیضاح است را به خاطر همان ملاحظات و نفع انجام نداده و کار به جایی رسیده که دو وزیر مهم کابینه که اتفاقا با رای بالایی از نمایندگان تایید گرفته بودند، آقایان عبدالملکی و رستم قاسمی، بر اثر ناکارآمدی و سوء مدیریت، خود مجبور به استعفا شدند. قابل تامل تر اینکه تنها وزیری هم که به استیضاح کشانده شد، فاطمیامین، با وجود عملکرد ضعیف و عدم انجام هیچ یک از وعدهها، نهایت با رای بالایی ابقا شد!
این روزها هم، در حوزه بهداشت و درمان که ناکارآمدی در آن باعث افزایش چند باره قیمت و کمیاب شدن داروها شده و داد مردم را درآورده، خبر میرسد که احتمال استعفای وزیر بهداشت شدت گرفته است. وزرایی که به دلیل ناکارآمدی و عدم مدیریت درست، چنان شرایط ناگواری را رقم زده اند که نهایت مجبور به استعفا، شما بخوانید کنار گذاشتن ناشی از درماندگی، شده اند. ولی دریغ از اقدامیکه مجلس بخواهد بر وظیفه قانونی خود عمل و بر عملکرد آنها نظارت و آنها را پاسخگو کند.
در آن سو، نمایندگان اما به جای حمایت از مردم و رفع مشکلات حوزه انتخابیه خود، تمام تلاش خود را بر اعمال محدودیت بیشتر بر مردم قرار داده و از ارائه طرحهایی چون اعدام خاطیان در اعتراضات و حالا هم طرح ممنوع الخروجی دانشجویان معترض، عملا خود را نماینده حاکمیت نمود داده و هیچ توجهی به دغدغه و مشکلات مردم ندارند...آری، یک سال تا انتخابات مجلس دوازدهم باقی است و نمایندگان برای تایید صلاحیت مجدد نیازمند اثبات تعهد بالای خود هستند! نمایندگانی که میدانند انتخاب تعیین کننده آنها از شورای نگهبان میگذرد و بعد از آن حتی به تجربه با رای دو درصدی حوزه انتخابیه خود هم میتوانند بر صندلی نمایندگی تکیه بزنند.
ولی کاش آنهایی که این گونه نام نماینده مردم را یدک میکشند، بدانند بر صندلی وطن دوستان و بزرگانی چون مصدق، قوام، دهخدا و مجالسی چون مجلس اول مشروطه تکیه زده اند. مصدقهایی که با آن فشار داخلی و خارجی، حاضر به معامله بر سر منافع ملت نشده و مال و جان خود را بر سر راه آن گذاشتند و مجالسی که نمود وطن دوستی و مردم داری بودند که به نمونه ای از آن اشاره میشود: «مجلس اول، مکانش، کوچک و نصف اتاق بود، نمایندگان به صورت مسجدی، دو پشته و سه پشته نشسته، در بقیه اتاق هم تماشاگران بودند و گاه در امورات مجلس اخلال ایجاد میکردند...عاقبت طنابی از وسط مجلس کشیدند. مجلس اول همه چیزش ساده بود، حتی حقوق هم نمیگرفتند. برخی نمایندگان تبریز در دفاع از حقوق مردم در مقابل مشروعه خواهان، چنان مقاومت کردند که تکفیر شدند و شبها از ترس جان شان در مجلس میخوابیدند.» با همه اینها مجلس اول با تمام گرفتاریهایش، چنان خوش درخشید و قوانین مترقی تصویب کرد که سفیر انگلستان در تلگرافی نوشت: «این مجلس ایرانیان چنان پر تلاش است که حتی از مجلس خود ما هم پیشرفته تر است...!»(روزنامه خاطرات عین السلطنه. ج۵، ص۳۷۲۲)
حال بد نیست مجلس اول مشروطه و دغدغه آنها را با نگاه و دغدغه نمایندگانی که ماشین شاسی بلند و ادای دِین به عاملان انتخاب و انتصاب خود دارند، مقایسه کنید. آنهایی که ادعای تعهد نداشتند، ولی تا دل تان بخواهد وطن دوست و شریف بودند!