وقتی میخواهیم در مورد تاثیر جنگ روسیه بر اقتصاد چین صحبت کنیم، باید بدانیم که چین تا چه اندازه تحت تاثیر بحران اوکراین است و تا چه اندازه به این بحران ورود کرده. همچنین باید بدانیم که بازیگری این کشور تا چه اندازه از حوزه دو جانبه خارج است و به نُرمهای بین المللی نزدیک شده.
ابتدا اینکه اوکراین چیزی به چین صادر نمیکند. یک کشوری است که از نظر هسته ای خلع سلاح شده و چین در این زمینه هیچ نیازی به آنها ندارد چون خودش صاحب تسلیحات هسته ای است. اوکراین انرژی هم نداشته که به چین صادر کند. البته در مورد روسیه موضوع متفاوت است و بخشی از انرژی خود را از روسیه میگرفته و حالا هم میگیرد. بحث غلات هم هست که خیلی برای چین اهمیت ندارد و رقم قابل توجهی نمیشود. سرزمین چین پهناور است و مشکلی از بابت کشاورزی ندارد. یک مورد هم بحث یک کمربند یک جاده است که به طور طبیعی مسیر اروپا در حال حاضر هم امن نیست و هم زیرساختهایش از بین رفته. تازه اروپا هم با چین در این مساله همراهی نکرد و تقریبا این پروژه قبل از شروع جنگ هم به بن بست رسیده بود. یعنی تا آسیای مرکزی آمد اما در اروپا به منصه ظهور و بروز نرسید.
از سویی دیگر، چینیها از نظر سیاسی و دیپلماتیک سعی کردند که عامل این بحران را غرب اعلام کنند و در همین حد در کنار روسیه بودند اما خیلی کمک کننده نبودند که بتواند در مهار این بحران موفق باشد. در واقع به شکلی با احتیاط با قضیه برخورد کردند. چون تقابل با غرب خیلی برایشان مهم بود و الان کل پکیج غرب، تمام حیثیت خود را در اوکراین گرو گذاشته اند. چینیها در این شرایط در تقابل با آنها قرار نمیگیرند. به عبارتی دیگر، چین در قضیه اوکراین خیلی با احتیاط و با مشورت ورود کرد و نه غرب را دچار مخمصه کرد و نه به روسیه کمک شایانی داشت. چرا که چینیها در مسائل خارجی هم اهل مشورت هستند و هم خرد جمعی دارند و هم با احتیاط گام برمیدارند و مثل یک دماسنج همه التهابات را میسنجند.